پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

مادرانه 1

1391/4/4 10:09
نویسنده : مامانی
498 بازدید
اشتراک گذاری

شبي، پسري نزد مادرش که در آشپزخانه در حال پختن شام بود، رفت و يک برگه کاغذ را به او داد. مادر دست هايش را با حوله اي تميز کرد و نوشته ها را با صداي بلند خواند. پسرش با خط بچه گانه نوشته بود: صورت حساب کوتاه کردن چمن باغچه 5 دلار، مرتب کردن اتاق خوابم يک دلار، مراقبت از برادر کوچکم 3 دلار، بيرون بردن سطل زباله 2 دلار، نمره رياضي خوبي که امروز گرفتم 6 دلار، جمع بدهي شما به من 17 دلار! مادر لحظه اي به چشمان منتظر پسر نگاهي کرد، سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورت حساب فرزندش اين عبارت را نوشت: بابت سختي 9 ماه بارداري که در وجودم رشد کردي هيچ، بابت تمام شب هايي که بر بالينت نشستم و دعا کردم هيچ، براي تمام زحماتي که در اين سال ها کشيدم تا تو بزرگ شوي هيچ، بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازي هايت هيچ و اگر همه اين ها را جمع بزني خواهي ديد که هزينه عشق به تو هيچ است. وقتي که پسر آنچه را که مادرش نوشته بود را خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالي که به چشمان مادرش نگاه مي کرد، گفت: «مامان دوستت دارم». آن گاه قلم را برداشت و زير صورت حساب نوشت: قبلا به طور کامل پرداخت شده است.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)