پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

عکس

1392/5/10 10:09
نویسنده : مامانی
592 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بچه ها خوبین؟

ما مشغول افطاری دادن و افطاری رفتن هستیم همشخوشمزه

روزها به سختی میگذرن و هوای اینجا خیییییلی زیاد گرمه

خدایا هیچ سالی مثل امسال دلم نخواسته که تابستون هرچه زودتر تمام شه

بریم ادامه مطلب بدون رمز

یه روز با مامانی اومده سرکار و داره نقاشی میکشه

یهههههههههههههههههخنده

من و زن عموش کمد اتاق پویا رو مرتب میکردیم و پویا و رضا از فرصت استفاده کرده آتیش می سوزوندنقلب

دایناسور داره به مامانش میگه: چرا منو شستی هان؟چرا منو کف کردی هان؟؟؟؟

 

داریم از مهد برمیگردیم و هی من میگم زود باش پختم واون با آرااااااااااامش بستنی میخوره و فقطططط حرف میزنه نمیدونم به کی رفته تو وراجینیشخند

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)

محمد
10 مرداد 92 11:38
چه اقا پسر نازی


ممنون
مامان بهراد
10 مرداد 92 11:58
این وروجک رو نیگا چه حالی می کنه واسه خودش
رقیه جووووووووونم خونت خیلی خوشگله مبارکت باشه عزیزم


مرسی فاطمه جان .مزین کردی اینجارو
مامان نازدونه ها
10 مرداد 92 14:35
طاعاتت قبول عزیزم
رقیه جان وراجی پویا جون بشما نرفته و ازین نظر شبیه مامانش شده میبوسمش


اوهوم...... اعتراف میکنم راس میگی
مرضی
10 مرداد 92 14:56
ای جان
elham
10 مرداد 92 16:00
عزیزمچه خوشگل پویا رو شطرنجی کردیخوب وقتی میخوای عکس بگیری یه شورت پاش کن که بعدا روش بشه عکس هاشو نشون بده


خوب پدروپسری یهویی رفتن حموم منم یهویی عکس گرفتم از پیش برنامه ریزی نشده بود
بهار
10 مرداد 92 16:06
سلام ...
الهي فداي شيرين كاري هاي آقا پويا
رقيه جان اينجا هوا آتيش مي باره ... جهنم واقعي ...
الان كه دارم برات مي نويسم با اين كه كولر گازيمون روشنه هوا بشدت داغه


اونوقت تصور کن ما کولر نداریم!!!!
مامان یاشار
12 مرداد 92 23:05
نماز روزه هات قبول رقیه جون. آخیش اومدی عکس بزاری. فکر دل ما رو هم بکن خوب. قربونش برم با عینک مامانش


نه عزیزم این دفعه عینک خودشه
مامان ترنم
13 مرداد 92 9:04
رقيه جون عاشق اون عكسهاي شطرنجي‌اش شدم.


خخخخخخخخخخخخ
مامان ترنم
13 مرداد 92 9:05
اين آرامشش كه به خودت رفته . وراجي‌شو نمي‌دونم . چي بگم والا.
مامان نادیا و محمد امین
13 مرداد 92 10:11
سلام طاعاتتون قبول چه بزرگ شده پسملی تیپت رو قربون
يه دوست
13 مرداد 92 11:41
يعني واقعا فرقي نمي كنه برات كه شوهرتبدون أجازه تو بره زن بگيره و بخشي ازوقت و احساس و پول كه حق شماست خرج يه زن ديگه كنه و تو اون شبها كه شوهرت پيش اون زنه تا صبح درد بكشي و غصه بخوري !!! اين كه حسنا مينويسه و بعضي ها ممكنه بگن چه جالب زن دوم هم بشيم بد نيست بد نمي گذره فقط با أولي و بچش مهربونيم و شوهرمون هم كلي دوسمون داره و كلي پول داريم و اگه يكي از اين بعضي ها كه از اين داستان خوشش اومده بياد تو زندگي پدر يا برادر يا شوهر شما ؟؟؟ واقعا فرقي نمي كنه ؟


چرا خیلی هم فرق میکنه
من تا جایی که بتونم شوهرمو نیگه میدارم که نره یکی دیگه رو بگیره
اگرم یه روز اومد که رفت یه زن دیگه گرفت همون ثانیه ای که فهمیدم ولش میکنم و طلاق
خلاص
فوقش که حسنا بدون اجازه زنش شده .لابد خانم اولیه هم نفعی بهش میرسیده که مونده وگرنه بره پی کارش چرا هست؟؟؟؟
بهار
13 مرداد 92 12:21
اااااااااااااا پس چه طور زندگي مي كنين توي اين گرماي جهنم مواظب گل پسري مون باش گرمازده نشه يه وقت


باران
13 مرداد 92 13:39
نماز وروزتون قبول دوست گلم
ای جانم چقده آقا شده این گل پسر


مرد كوچك من
13 مرداد 92 13:58
من ميدونم به كي رفته تو وراجي ميخواي آدس بدم؟
آخي چقدر راحت بستني ميخوره نميدونه همزمان مامانش هم در حالا حرص خوردنه
راستي قبول باشه رقيه جونم

ممنونم ازت
راس میگی هر روز ظهر وقتی ولعش رو میبینم با خودم میگم دم افطار میرم بستنی میخرم و مثل اون میخورم
چه فایده که 2 لیوان آب میخوری همه ی عطشت میره

محمد
13 مرداد 92 17:25
مامان خورشيد
14 مرداد 92 9:46
دلتنگتونم و سرم بسيار شلوغه، سر فرصت خدمت مي رسم. "دوستان عزيزم اگر براي خرج كردن مبالغ فطريه هاتون راهي خواستيد، خواهش مي كنم يك سري به اينجا بزنيد و يا در صورت امكان اطلاع رساني كنيد. بسيار سپاسگزارم." /http://massi1353.blogfa.com لطفا پست EB را مطالعه فرماييد.