پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

بهشت و جهنم

1392/5/15 9:07
نویسنده : مامانی
706 بازدید
اشتراک گذاری

نزدیک افطاره . نشستم با خودم خلوت کردم ظاهرا قیافم یه کم ناراحت بود و البته کمی گریه کرده بودم. میگه مامانی چرا اشکت میاد؟ میگم میترسم. از چی؟از اینکه خدا منو ببره جهنم . جهنم چیه؟ خدا 2تا خونه داره! یکی بهشت یکی جهنم. آدمای خوب. خوش اخلاق. اونایی که کارای درست انجام میدن. اشتباه نمیکنن میرن بهشت . تو بهشت چجوریه؟ میگم یه عالمه چیزای خوب. خوراکی. آبشار. درخت. اسباب بازی. ماماااان بستنی میرهکس(میرکس) هم هست؟؟؟  میگم آره هست . همه چی هست اگه پسر خوب باشی میری بهشت...خوب جهنم چی؟ میگم آدمایی که کارای زشت بکنن. بد باشن میرن جهنم. قیافشو 6در4کرده میگه پس شاید(کاش)دیروز باهام دعوا نمیکردی تو هم باهام میومدی بهشتبغل

چند ثانیه بعد : مامان چجوری میریم بهشت وجهنم . از کدوم راه؟ میگم وقتی مردیم . خدا میاد مارو از تو قبر برمیداره میبره بالای ابرا بهشت و جهنم اونجان. خوب خدا چجوری میبره قبرا که درش قفله! خدا قویه مامانی میبره دیگهابرو

خوب از کجا میفهمه ما بد بودیم یا خوب؟مامان و بابابهش میگن؟ نه خودش میبینه مارو. اااااااا اونم دوربین داره؟؟؟((( خیلی وقته بهش گفتم تو اداره یه دوربین هست من تورو میبینم داری تو مهد چیکار میکنی حواست به کارات باشه)))) میگم آره دوربین داره میبینه ما رو.

فقط مارو؟؟یا مثلا مهدی رو هم میبینه؟؟ چند تا دوربین داره یعنی؟؟؟ همه ی دوربینا تو خونش جا میشن؟؟؟و.....

یه مدت گذشت حس کردم خیلی معذبه همش یه حسی داره که انگار الان یکی داره از بالا  بهش نیگاه میکنه و کاراشو زیر نظر داره بچم درست نمیتونست راه بره حتی خخخخخخخندهقلب رفتم تو فاز محبت و علاقه ی خدا به بنده هاش و اینکه خدا اونقد تورو دوست داشته که بهت دست داده پا داده.مامان داده.بابا. کمد. اسباب بازی و...داده

خوشحال میشه و برق میاد تو چشاش و میگه توروهم دوست داشته بهت انگشتر دادهههه پویا دادههههه ای جوووووووووووونمقلب

برای افطار آبجی مریم و اهالی اومدن پیش ما. به شوهر خاله میگه: اگه شما کارای زشت بکنین خدا شما رو میبره جهنم آتیش میکنه . مامانم گفتههههه خدا مارو میبینه پس حواست به کارات باشه اون دوربین داره مثل مامانم از خود راضی

آخر شب هم اومده کنارم میگه: مامان الان خدا خوابیده؟ میگم نه خدا همیشه بیداره. کلافه میشه و میگه پس من چیکار کنم؟؟؟ میخوام یه قند بخورم باز منو میبره جهنم. قهقهه میگم نه جون دلم اگه قند بخوری نمیری جهنم. میکروبا میان دندوناتو میخورن ولی خدا به قند خوردنت کاری نداره. بدو میره یکی برمیداره و میخوره میگه عیبی نداره بعدش مسوااااک دیگه حلهههههه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (19)

شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
14 مرداد 92 11:31
گلم سلام در مورد سی دی بلاگ ک اول باید ببینیی کدوم تعرفه رو میخوای بعد با نوع تعرفه ی تلگراف میزنی ب مدیریت و میگی مثلا 200 پست آخر. بعد ی شماره حساب بهت میدن و بقیه اش رو خودشون میگن چکار کنیم.
در کل کار فوق العاده قشنگیه. میتونی بری تو قسمت ابزارهای افزوده . سی دی بلاگ همه چیزو توضیح داده. بوووووووووووووس


مرسی
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
14 مرداد 92 11:40
عزیز دلم. قربون عقل و شعورت برم ک از خیلی آدم بزرگا بیشتر میفهمی و مواظب کارات هستی. 100 در 100 تو و مامان مهربونت بهشتی هستید گلم با این دل پاکتون.



رقیه جون چه قشنگ بهشت و جهنم رو بهش یاد دادی. خیلی خوب بود




اوضام خرابتر از این حرفاس شقایق .....

دیگه به قول خودش بچگونه اش رو گفتم

مامان نازدونه ها
14 مرداد 92 14:01
از شوهر خاله چه شیطونی دیده بود که بهش تذکر جهنم رفتنشو داد


وقتی پویا و مهدی خاله شلوغ میکنن شوهر خاله یه تشر جانانه میره بهشون . این پسرک داشت از اون تشره پیشگیری میکرد جلو جلو
elham
14 مرداد 92 14:21
مرضی
14 مرداد 92 19:05
خدا حفظش کنه
حاج خانوم
14 مرداد 92 20:51
به به شیخ و الاسلام پویا

رقیه جان نظرتو داشتم ها یهو بلاگفا خوردش


تو روح بلاگفا.... از این کارا زیاد میکنه
زهره
15 مرداد 92 11:37
سلام رقیه جون ببخشید یکم سرم شلوغ بود نتوانستم بهت سرم بزنم ببخش


فدای سرت که نتوانستی عزیزم
فرناز مادر آتیلا
15 مرداد 92 13:26
خدا براتون حفظش کنه..........
بهار
15 مرداد 92 16:00
سلااااااااام ... اي جونم عسيسم ... فدات شم
مامان نازدونه ها
15 مرداد 92 20:46



مامان ترنم
16 مرداد 92 12:50
ايكاش ماماني تو هم ديروز با پسري دعوا نمي‌كردي تا باهاش مي‌رفتي بهشت.
مامان ترنم
16 مرداد 92 12:51
مردم از خنده بابت حركت قند خوردنش.
مامان ترنم
16 مرداد 92 12:51
چه توضيحات مفصل و خوبي هم به شوهر خاله داده.


زهره
17 مرداد 92 16:09
رقیه جون برای پویا جان کارتون گذاشتم بیا دانلود کن عزیزم
زهره
17 مرداد 92 16:12
قدر بشناسید مستان آخرین پیمانه را ساقی امشب می کند تعطیل این میخانه را گو به مهمانان که مهمانی به پایانش رسید خوره یا ناخورده باید ترک کرد این خانه را عید فطر بر شما فرخنده باد
باران
17 مرداد 92 19:23
عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است . . . دوست عزیزم عیدت مبارک
مامان ترنم
19 مرداد 92 10:44
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.(آمین) عيد شما مبارك
بهار
19 مرداد 92 13:35
سلام خانومي ...

اقا پوياي ما خوبه ...

راستي بارونو عشقههه

هوا خيلي خوب شده ...

قاينو كه تازه كرد ...

بيرجند چي ؟؟؟

مطمئنم از اين جا بيشتر بارون اومده

هوا عاليييييييييييييييه




اینجا هم خیییییییلی بارون اومد بهار جان

ما هم خیلی خوشحالیم

مامان یاشار
20 مرداد 92 0:22
[قلب]