پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

این روزها

1392/7/10 10:43
نویسنده : مامانی
457 بازدید
اشتراک گذاری

از اون روز پسرک نرفته مهد. 4شنبه خاله زهرا اومد پیشش.5شنبه و جمعه تعطیل.شنبه مامان بزرگ.یکشنبه خاله زهرا.دوشنبه مامان بزرگ.امروزم دوباره خاله زهرا اومدقلب بعدش اینا از یه راه خیلی دور و با اتوبوس میان صبحهاماچومن کلی شرمنده شون میشم. کاش مامانم نزدیکم بود کاش....

خدایا به خاطر داشتن همچین خونواده ای برای هزارمین بار ازت ممنونمقلب 

به آبجی زهرا قول دادم اگه قله ی قاف هم بری بچه دارشی من میام پیشت روزای اولو. قول مردونه هامژه بزن کف قشنگه رو

ادامه مطلب و پویا نوشت.......

من: پویا کنترل و بده مامانی.   جیک ثانیه: بگیرش

من: مامانی برام یه دستمال میاری؟        ....بیا دستمال

من:برق اتاقو خاموش کن بابایی یادش رفته.......  رفت و خاموش کرد

من: یه شلوار بیار شلوارتو عوض کنم!!....پویا رو دیدی اسلوموشن دیدینیشخند

میگم: زودترررر  ...پویا: پاهام یواش میان.. شاید بنزینم تمام شده بغل

------------------------------------------------

مامان دندونای بابابزرگ در میاد. خوش به حالش میتونه هرچی میخوره باز دربیاره نیگاش کنه ببینه چجوری غذاها جویده میشنسبز یا چجوری نوشابه میره تو شکم!

من: تو از کجا میدونی درمیاد؟

خودم با چشای خودم دیدم. درآورده بود نیگاشون میکرد گفتم چرا کندیشون بابابزرگ ؟گفتش دارم نیگا میکنم ببینم خراب شدن یا نهمتفکر

شاید منم دندونامو میکندم . خیلی حال میداد

-----------------------------------------------

امیر اذیتم میکرد منم داد زدم پویا کمککککککککککمژهنیشخند

پویا گوشی امیرو برداشته بدو اومده سمتمون با انگشتاش رو گوشی: صددددددد....دههههه  ....الوووو پلیس خخخخخخخخخخخ

-----------------------------------------------

پویا با مامانی قهر میکنه و اونوخ :

مامانی بغلش کرده و میگه: توبوی عشق میدی

پویا: عشق بی عشق

مامان:بوی زندگی میدی            پویا :زندگی بی زندگی

مامان:نگران   پویا:نیشخند                مامان و پویا:خنده

-----------------------------------------------

بردمش ازش آزمایش بگیرن برا کمبود آهن . 2تا پرستار دستاشو گرفتن . من پاهاشو . کله ی گندمم کردم تو حلقش هنوز جیغ میزنه و هی میگه: اصلا دلم نمیخواست اینطور بشه!!!! مامان بدددد شاید به این دکتر ه !!!! میگفتی من مریض نیستم اشتباهی داره میکنه!!!!

من:بازنده     پرستارا و مردم:خنده   سرنگ:شیطان

----------------------------------------------

بعدا نوشت:   دارم میز تلویزیونشو با اسپره رنگ میکنم هی میاد تو دست و پام میگم برو کنار بچه جان

میگه: مامان تو خیلی معرکه ای من بهت افتخار میکنم!!!!!!

ینی قدرت خدااااااااااااااااقلبقلب

-----------------------------------------------

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (25)

مامان ترنم
9 مهر 92 10:30
خدا هميشه اين خواهرها و اين مامانها رو سالم و سلامت نگه داره . بچه‌داري ما مامانهاي شاغل بدون وجود اينها غير ممكنه.
مامان ترنم
9 مهر 92 10:31
عشق بي عشق . حتي زندگي هم بي زندگي.
مامان ترنم
9 مهر 92 10:31
مي‌گم خوبه اگه يه بار خدايي نكرده راست راستكي اذيتت كنه يه حامي خيييييلي خوب داري‌ها.


خوب ها خوووووب
نسرین مامان باران
9 مهر 92 14:26
سلام رقیه جان

خیلی باحالی

ببخشید

تزئینات تواد و خواهرم انجام داد گرافیسته

غذاها رو هم جونم در اومد خودم انجام دادم البته بازم خواهرم کمکم کرد.

اما بیشتر زحمتهای تولد و خواهرم کشید




زنده باشن این خواهرا صلوات بفسسسسسسسسسسسسست


نسرین مامان باران
9 مهر 92 14:29
اگه مامانت و خواهرت میتونن نگهش دارن ببرش پیش اونا امسال مهد نبرش . گناه دارن . من با اینکه کار دولتی دارم و 10 سال سابقه کار دارم اما بخاطر باران چندبار کارم به استعفا رسیده الانم تو فکرش هستم چون خیلی به بچه ها ظلم میشه


دور هست خونشون. ماهم بدون ماشینیم!!!!!
مامان ياشار
9 مهر 92 16:49
الهي من قربونش برم كه دوست نداره بره مهد طفل معصوم. توكل به خدا ايشالا كه درست ميشه. قربون دلت برم. خدا ايشالا خانواده نازنينت رو برات سلامت نگه داره هميشه


elham
9 مهر 92 17:55
نمیخوای دومی رو بیاری؟


هر هر
مرضی
9 مهر 92 18:54
این اول کف قشنگه برا تو
ای جانم پویای شیرین زبونم


مرضی
9 مهر 92 19:09
الهام کیه ؟
چه باحال نوشته : نمیخوای دومی رو بیاری؟
خب پویا و پریا خوبه؟
یه هر هر هم به من میگی الان حتما؟!!!


الهام الهامه دیگه یه دوست خیلی خوب مثل تو
تو لینکا هس آشپزخونه الهام عشقه وبلاگش
آخه پریا نمیشه یه پریا نظام دوست موجوده باز ماهم بزاریم پریا ضایع میشه واسه همون کلا نمیارم دیگه!!!! قدرت خدا هم به خودت خخخخخخخخخخ
دو دانشجو نه 4 تا!
10 مهر 92 16:39
سلام بر دوست جیگر و عزیزمون. خدا برات خانوده تو حفظ کنه ، بد شونو نبینی. خوش باشی. بووووووووووووووووووووس
رضوان
10 مهر 92 18:07
قربون پویای شیرین زبونم بررررررررم مممممممممممممممممممممممممممممممن
مرضی
10 مهر 92 22:17
قدرت خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!111
یا خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تیکه های تویه ها رقیه
خب پریا که نشد
پونه .پریسا. پری. پارمیدا . پانته ا .پیراشکی . پشمک . پفک.... بدو بدو این ور بازار ...

البته این اسمایی که نوشتمو رو خودم هیچکدومش رو دوس ندارمممممممممممممم


من پونه رو دوس دارم باباهه نه!!!
درنتیجه قرار شده پسر بخریم خخخخخخ اسمشم بزاریم پدرام
مامان نازنينها
11 مهر 92 2:30
سلااااااام ٠ بالاخره من اومدم ٠ الان چندتا پست رو با هم خوندم ٠ از شيرين زبونيهاي پويا كه كيف كردم و البته كلي هم غصه خوردم اينهمه اذيت شديد بابت مهد ٠ ولي فكر كنم دومي رو بياري همه اينها رفع بشه ها ديگه اينكه الان پست خودمو خوندم ديدم راست ميگي ها معلوم نيست چي به چي شده يعني من الان از كجا دارم مينويسم ؟ قول ميدم زود زود پست بعدي رو بنويسم و كامل ٠ مرسي كه هميشه همراهم بودي
مرضی
11 مهر 92 15:50
بازم پسر؟
چه خبره؟
پسردونی میخای باز کنی
دختر یه لذت دیگه داره


شوخی بود
یکی دیگه میارم هرچی شد شکر
مرضی
12 مهر 92 12:58
بابا یکی دیگهههههه
دیدی چه راحت مجاب شدی؟!!
ای ول
خوشمان امد
ما منتظر دومیش هستیم
هیچ جا نمیریم همین جا هستیمممممم
یه دختر زشت هم دیدن داره هی میای منو میبینی؟!!!!


جم کن بینیم بابا
الان اصلا شرایطش نیس
نه مالی
نه اعصاب و روانی
نه شغلی
مرضی
12 مهر 92 21:07
دخترشیرازی
13 مهر 92 9:45
عزیزم

حس پست جدیدت قابل درکه

الان خوبید؟

نگران نباش...






اوهوم خوب خوبین

عمیقا میفهمم چی میگی

ولی درک نمیکنم چون جتی فکر کردن به چیزی که برای تو اتفاق افتاده سخته برام

تو یه دختر خیلی قوی هستی

مرد كوچك من
13 مهر 92 11:47
هيچي دنيا با ارزش تر از اينكه نزديك خونواده‌ات باشي نيست اونا با جون و دل ميان اما خب نميشه كه هميشه باري به روي دوششون باشيم الهي جونم پويا
مامان نازدونه ها
13 مهر 92 14:21
زلزله از دیارتون دور باشه
از خوندن شیرین زبونیای گل پسرت لذت بردم مامان معرکه


خیلی ترسیدیم
از همه دور باشه ایشالا
ممنونم عزیزم
دخترشیرازی
14 مهر 92 10:02
عکس رسید خدمتتون بانو؟




ندیدم فدات شم الان میرم ممنونم ازتتتتتتتتتتت


نرسیده چرا؟
مامان بهراد
14 مهر 92 23:11
عزیزم قالب وبلاگ رو به آدرس پایین سفارش دادم قیمتش هم 10هزار تومان شد:
http://gogoli-temp.blogfa.com/


مرسی عزیزم
قالب و تقویم کودکانه
15 مهر 92 12:25
سلام دوست عزیز طراحی که میکنم ولی اگر ممکنه ادرس این شاپلاگ را به من بدهید چون باید ببینم ایا می تونم کد ها رو به این سیستم تبدیل کنم یا نه اون وقت بهتون پاسخ قطعی را میدم
دخترشیرازی
15 مهر 92 12:37
واقعن؟؟؟؟ دوباره میفرستم
دخترشیرازی
15 مهر 92 12:37
البته اسپمتم چک کن
ستاره زمینی
15 مهر 92 22:38
عزیزمی یییییییییییییییییییییییییییی


اوووووووووووووووووه از این ورا