مهربانترین پسر دنیا
ظهرا که میرسم خونه بی اختیار میافتم رو زمین. پویا بازی میکنه و هی اینور اونور میره و من خواب و بیدار جواب بعضی حرفاشو میدم بعضی هم نه... میگه مامان چته؟میگه حالم خوب نیست پسرم تو بازی کن
یه بالش برمیداره میاد دقیقا پشتم دراز میکشه و با دست کوچیکش میزنه رو پشتم و میگه:
یه مامان دارم شا نداره مال خودمه مال خودمه
صورتی داره مااا نداره مال خودمه مال خودمه
به کس کسونش نمیدم به کسی نشونش نمیدم مال خودمه!!!
و بوسم میکنه میگه بخواب
اونوقته که من وحشی وار برمیگردم و قورتش میدم
هیچی دیگه من الان کمرم پیچ خورده و پویا هم از دیروز پیداش نیس نمیدونم کجاس!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی