یه شب عالی + شعر در ادامه مطلب اضافه شد
****بچه ها دیشب بیرجند بارونی بود و خطا زیاد درست نبود من یه بارزدم ثبت اطلاعات و دیگه رفتم . امروز دیدم چند باز ثبت شده بقیه رو پاک کردم نظراتتونم پاک شد:(
دوباره بیان نخوندم نظراتو:(****
امشب با شوهری رفتیم یه شب شعر دانشجویی تو دانشگاه بیرجند. شاعر خوب کرمانی آقای حامد عسکری هم مهمون جلسه بود خییییلی خوب بود
شوهری وقتی رفتت شعرشو بخونه گفت که برای خانومم گفتم و تقدیم میکنم بهش
امیر قشنگم وقتی شعرو میخوندی قلبم تند تند میزد . نزدیک بود بیاد تو حلقم . بدون که تنگ شدن نفست رو حس کردم.لبخندها و نگاههات رو حین خوندن شعرت و اون لحظه که اون آقاهه گفت "آقای ..... برای خانومش اونقدر شعر قشنگی خوند که آدم دوست داشت اون شعر مال خودش باشه " من تو فضا بودم
عاشقانه می پرستمت مرد زندگی منننننننننن
وقتی جلسه تموم شد همه دنبال من میگشتن و زیر زیرکی نیگا میکردن ببینن خانوم این آقاهه کیه ههههههههههه
شعرو بعدا میزارم براتون دوستان فعلا خسته ام میرم بخوابم
بچه ها شوهری شعرو تو وبلاگ خودشم گذاشته http://sokoot-e-kavir.blogfa.com/
ای زندگیم حل شده در جان و تن تو
افسوس هزاران گل زیبا بدن تو
پایان تمامیِ سخنهای ادیبان
بانیِ غزل! باعث شعرم سخن تو
زیبایی هر فصل تویی سبزترینم
وامیست بهار از قدمِ آمدن تو
در صلح پر از عشقی و در جنگ پر از عشق
نصب است بر این شعر فقط پیرهن تو
در قول و غزل وصف تو آرام نگیرد
ای دشتِ پر از مثنوی من وطن تو
لیلای جنون! باعث ایمان منی تو
اصلا همه ی جان همه ی جان منی تو
سبزینه ی هر کاج به دستان تو بسته است
هر واژه در این شعر به چشمان تو بسته است
هر واژه سفیری است که از آه تو خیزد
از صورتِ زیبایِ پر از ماه تو خیزد
دنباله ی هر واژه به ابروی تو وصل است
لبخند تو یک معدن فیروزه ی اصل است
در هر ترک خسته ی لبهام تو هستی
معنای شرابی ، نه! خودِ جام تو هستی
زیبایی خورشید به هنگام غروبی
تو باعث زیبایی دریای جنوبی
خرما پزِ اهواز به دستان تو بند است
آن قدر گلی که تنت انگار هلند است
یک عمر همین عمر چنین عمر گذشت است
یک عمر در این عمر دلم دل به تو بسته است
باید که پر از شعر شوم شعر شوم شعر
باید به غزل وصف تو را برد به آخر
بانوی غزل! سرخی انگور تو هستی
با جنس دلم جور ، چنین جور تو هستی
باور نکن از آینه هم خودسریَم را
در زندگیِ راکد من شور تو هستی
موسیقیِ شعری و ردیفی تو و سازی
گیتار و دف و تنبک و سنتور تو هستی
ای اصلِ وجود تو پر از هاجر و مریم
باران زمینِ منِ مغرور تو هستی
پوشیدنِ تو کار غزلواره ی من نیست
آن قدر قشنگی که خودِ نور تو هستی