پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

این روزهای ما(رمزو برداشتم یه چیزایی هم اضافه شد)

1393/6/12 9:21
نویسنده : مامانی
546 بازدید
اشتراک گذاری

سه نفری نشستیم داریم حرف میزنیم (البته 4 ر نفریخندونک) بابایی یه چیزی به پویا گفت دقیقا یادم نمیاد چی بود!!! وقتی من از اتاق اومدم بیرون رو کرده به باباش میگه: جلوی مامانم منو مسخره میکنی؟؟ تعجببوس

 

میگه بیا باهام بجنگ. حین بازی میپره بالا میاد پایین رو میکنه بهم میگه: بیا جلووووو خرفت شیکم گنده!!!

یا وسط کشتی گرفتن با باباش میگه: چی از جونم میخوای جونور موزی؟؟؟ (اینقد سی دی نشون ندین به بچه هاتونخنده)

 

دوروز پشت سر هم اومده باهام اتحادیه عصر روز دوم در حین بازی کردن با وسایلش هی تکرار

میکنه: فک کُلُم ! میپرسم چی میگی؟ میگه همونی که تو امروز به اون آقاهه گفتی ، فک  کُلُم دیگه و من پس از کلی تحقیق و تفحص میفهمم منظورش فک پلمپ هستش خنده

 

دارم آماده سازی روحی انجام میدم هی میگم چقد پسرم خوبه آقاست همیشه به مامان کمک میکنه مثلن وقتی نی نی منو اذیت کرد من زود صداش میزنم میگم پویا برا آبجی شیشه بیار. پویا برا مامان آب بیار!! و..... همینطور گزینه های مختلف میگفتم و در پایان هم گفتم: میگم پویا جان برا نی نی پوشک بیار که حرفمو قطع میکنه و میگه: اووووووه چه وَد شانسی ای گیر کردم!! شدم کارگرتون اونم پوشک !!! با این قیافه دقیقنسبز       خنده

 

عادت کرده هر وقت از سرکار یا بیرون بیام حتمن یه چیزی براش خریده باشم. خوب تقصیر خودمم بوده همیشه میزاشتمش مهد وقتی میرفتم دنبالش دلم براش کباب بوده یه بستنی براش میخریدم و بستنی به دست میرفتم مثلا. خلاصه که دیشب بهش میگم ببین مامان الان با هم پا میشیم میریم مغازه (ساعت 12 شب دقیقن!) هرچی که دوست داری برات میخرم و از همین الان هم قول میدی که دیگه وقتی از راه اومدم نگی چی خریدی چی خریدی.چون من ظهرا نمیتونم تا در مغازه برم خسته ام. اولش تعجب میکنه میگه الااااان؟به این شبی؟؟؟ بعدشم که میریم و برمیگردیم و کلی کیفوووور داره خوراکی میخوره میگه: بااااشه من میام سر کیفت میگم چی خریدی بعد تو بگو هیچی بعد من گریه نمیکنم میگم باشه که هیچی !!! 

ینی این عادت پرسیدن رو یه وخ به هم نزنی مادر جان! 

 

میگه برم خونه عمو؟ ازش قول میگیرم که برو ولی صدای داد و بیداد و دعواتو نشنوم که صدات میکنم بیای پایین. قول مردونه میده و میره و بعد چند ثانیه!!! صدای داااااااد و بیدادش ساختمونو برمیداره که مثلا رضااااااا ماشینو بده بهم. منم صداش میزنم میگم پویا بسه بازی کردی بیا پایین. میاد تو راه پله و میگه : میشه تو گوشاتو ببندی ؟ بعدشم رو میکنه به پسرعموشو میگه: بخور! همینو میخواستی؟؟؟خنده

 

دلم براش میسوزه  این بچه کلن تو خونه است. بیشتر وقتا که میخوام بیرون برم با خودم میبرمش مگه چجور جایی باشه که تنها برم. همیشه اذیت میشم مخصوصا با این وضعم ولی میگم گناه داره. ممکنه با هم بریم یه خیابونو بگردیم مثلا اون مغازه های اسباب بازیشو ببینه فقط. برنامه امروزمون این باشه! یا میبرمش چندتا سی دی فروشی انتخاب کنه ببینه. اونوقت دیگه واقعن خسته میشم. نمیتونم راه برم. آخر سر میگه ببرم پارک ومن دیگه نمیتونم  حتی رو صندلی پارک بشینم یا رو چمن. بااااید برم خونه دراز بکشم. اینه که گاهی وقتا بعد از چننند ساعت وقت گذاشتن براش بازم ازم دلخور میشه و با ناراحتی برمیگردیم خونه. پسرکم من در حد توانم میبرمت دیگه نمیتونم وااااقعن نمیتونم منو ببخشگریه

 

یه سری چیزای زنونه هم نوشتم ادامه مطلب

 

30 هفته تموم شد محبت .اونقدر بدم میاد به هفته حساب کنم خخخخخ. همیشه آدم وقتی واحد شمارش کم رو میگه که به زیاد نرسیده باشه! چی گفتم فرشته. منظورم اینه که بچه ای که تازه دنیا میاد رو میگن 1روزه بعد 2 روزه بعد که 7 روز شد دیگه نمیگن 7 روزه میگن 1 هفته بعد که یک ماه شد نگین 30 روزه بگین 1 ماهه. والا. مثلن سن خودتون رو یکی بپرسه 25 سال رو ضربدر 365 روز میکنید بعد به روز میگین عایا؟ بابا نکنین این کارا رو. خندونک.وقتی بچه یک ساله شد دیگه بگین یک ساله نگین 12 ماهه. 13 ماهه. لا اله الا الله خنده  رفتم کسری هایی که داشتم رو خریدم و ساکم رو خودم بستم!!! منظورم از کسری ها ینی چیزایی که لازم بود توی ساک نوزاد باشه.

اونایی که بارداری اولتون هست یه چیزایی رو من تجربه کردم و دارم برای این بارداریم استفاده میکنم شاید به درد شما هم بخوره . مثلن اینکه من سزارین بودم و بیمارستان دولتی هم رفتم . اونجام که قربونشون برم من جییییغ میزدم از درد و اونا غش غش میخندیدن تو سرپرستاری و چای میخوردن نصف شب! هر چی هم مامانم میگفت بهش مسکن بدین میگفتن همه عمل کردن این تحمل دردش کمه به ما چه! ولی الان دیگه از همین الان تو جیب ساکم یه بسته کامل شیاف استامینوفن گذاشتم خلاص. (((خوب اینجا بر اساس توصیه خیلی از بچه ها اصلاحیه میدم و میگم شیاف دیکلوفناک بهتره خودمم رفتم عوضش کردم)))

 

 

یا من خونریزی زیاد داشتم و اذیت میشدم بهم گفته بودن فقط یه بسته نوار بزاری تو ساکت کافیه ولی ببخشید نواره مثل دستما کاغذی مچاله میشد! الان  ایزی لایف میخوام بزارم البته اینونخریدم هنوز. یکی از دوستانم رو دیدم که ایزی لایف خریده بود و بسیار تمیز و مرتب بود دورو ورش ولی من ببخشید خودم حالم از خودم بد میشد و اونقدددددر اون خانمی که میومد جامو زود زود عوض میکرد رو هنوز که هنوزه دعا میکنم که خدا میدونه. هر وقتم میومد بهش میگفتم اجرتون با حضرت رقیه و این باعث میشد که خوشحالتر بشه و دفعه بعد زودتر بیادآرام یا منو بلند کرده بودن که راه برو من میرفتم از پشت سر رودخونه خون راه افتاده بود رو زمین خوب آدم خجالت میکشه. در صورتیکه آبجی ها هیچکدوم مثل من اینقدر شدید نبودن و نوار کفایت میکرد. پس جهت آسودگی خاطر ایزی لایف یادتون نره

 

کش! بله کش. وقتی میرفتم اتاق عمل بهم گفتن همه گیره کلیپس و.... رو در بیارو برو خوب منم گذاشتم رفتم. وقتی به هوش اومدم دردم یک طرف اذیت کردن موهام یک طرف. موهام جمع شده بود رو گردنم و وااااقعن اذیتم میکرد. کلیپسامم یادم نمیاد در آوردم تو اتاق عمل گذاشتم؟به پرستار دادم چیکارش کردم اصلن! خوب اگه یه دونه کش معمولی تو ساکم بود میتونستم موهامو سففففت ببندم و راااحت بشم. هنوز که هنوزه  تا یکیو میبینم از اتاق عمل میاد بیرون نگران خفگی و عرق کردن موهاشم دوست دارم برم جلو به اطرافیانش بگم موهاشو ببندین راحت شه! یادم میاد خواهر شوهرم از اتاق عمل اومده بود بیرون به محض دیدنش گفتم موهاتو ببندم برات؟ با یه حالت بینهایت ذوق زدگی گفت آره تو رو خداااااا ببند و بستم براش .در صورتیکه به ذهن آدم نمیرسه قبلش . خلاصه اینو گفتم که شماها بدونین و به همچین چیزی هم فکر کنین وگرنه من که موهامو اونقدر کوتاه کردم که حالا حالا ها کش نمیخواد

 

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

پری
13 شهریور 93 12:34
سلام رقیه جون. پسرک من هم مدام می خواد بره خونه همسایه و از پارک و بیرون رفتن هم خسته نمی شه. همه شون همینطورن تنشون سلامت باشه خا به ما صبر بده. دوست صمیمی من نزدیک زایمانش هست. حتما ایزی لایف رو بهش می گم. خدا خیرت بده. من هم بیمارستان دولتی زایمان کردم ولی خودشون پوشک های بچه سایز خیلی بزرگ می گذاشتن و موقع دراز کشیدن که 5 تا می گذاشتن و موقع راه رفتن 2 یا 3 تا. نوار بهداشتی اصلا جوابگو نیست با اون حجم خونریزی ولی یک تجربه از من دوستم قبل از سزارین به من گفت که شیاف دیکلوفناک 100 توی وسایلت بگذار هر 4 ساعت یک بار استفاده کن و واقعا خوب بود. استامینوفن برای روزهای اول شاید جواب نده انشاله به سلامت زایمان کنی و دختر عسلی راحت و سلامت دنیا بیاد
مامانی
پاسخ
سلام عزیزممممم ممنونم از راهنماییت
مامان نازدونه ها
14 شهریور 93 8:13
گاهي از جوابهايي كه گل پسر ميده فك كلم ميشم(. تو تجربياتتون به دو نكته اي اشاره كردي كه كمتر توجه ميشه وانجامش باعث راحتتر تحمل كردن شرايط ميشه انشالله زايماني بدون درد وخونريزي داشته باشي عزيزم
مامانی
پاسخ
مامان ساينا و سبا
15 شهریور 93 7:55
سلام رقيه جون...فقط يه اصلاحيه تو وسايلت داشته باش...به جاي شياف استامينوفن از شياف ديکلوفناک استفاده کن....عاليه خانمي من که تو هر دو تا سزارينم اصلا متوجه هيچ دردي نشدم البته فقط همان روز اول خيلي درد داشتم واسه خونريزيت هم مي توني از پوشک هاي معمولي بچه ها که خيلي بزرگ هستن استفاده کني ولي مطمئن نيستم چجورين فقط شنيدم اميدوارم که اين 7 يا 8 هفته باقي مانده به خوبي و خوشي سپري بشه و دختر خانميت بياد تو بغلت و پويا جان هم خوشحالتر از هميشه...مراقب پويا خيلي خيلي باشيد مخصوصا تو روزاي اول (يکماه اول) به کسي بسپرش که حواسش بهش باشه و براش کم نذاره بيشتر از نظر محبتي ميگم . موفق باشي و ببوس پسر شيرين زبونت را
مامانی
پاسخ
سلام . عجب! پری هم همین حرفو گفت حتما شیافا رو عوض میکنم ممنون . آره حواسم به پویا خیلی هست چون این باز با بچه های معمولی هم فرق داره خییییلی حساس تره . دعا کن اذیت نباشم و خودم بتونم توجهمو بهش حفظ کنم
مامان محمدامین
16 شهریور 93 1:49
رقیه جونم به نکات خوبی اشاره کردی...مخصوصا شیاف که منم نظرم با اون دوتا دوست کاملا موافقه شیاف دیکلوفناک فوق العاده خوبه مثل اسپند رو اتیش بود مال من و واقعا با وجود اون اصلا درد احساس نکردم دوستم... امیدوارم این ماه های پایانی رو به خوبی و راحتی سپری کنی و بعد زایمان هم درد و خونریزی زیاد نداشته باشی عزیزم مواظب خودت ونی نی باش و پویای شیرین زبونم رو ببوس
مامانی
پاسخ
ممنونم ازت عزیزم رفتم عوض کردم شیافا رو
مامان هلنا
17 شهریور 93 13:26
رقیه جونم انشالله بر چشم هم زنی این هفته های اخر هم تموم بشه عزیزم و راحتی والا از اونجای من سزارین نداشتم تجربه ای ندارم فقط به امید خدا که راحت باشه واست و دردت کم باشه عزیز دلم فدای این گل پسر خوش زبون بشم من
مامانی
پاسخ
ایشالا که همینطور میشه دعا کن برام مراقب خودت و دخترک نازت باش
★ مَه رو ★
19 شهریور 93 10:31
مرسي رقيه جان خيلي ماهي عزيزم وقتي اون وب رو وا كردم و خوندم كل موهاي تنم مور مور شد ناخودآگاه اشكم درومد انگار يه بغض كهنه تو دلم داشتم كه تركيد خيلي خيلي اميدوارتر شدم مرسي عزيزم برامون دعا كن مشكل من و شوهرم حل شه بازم مرسي بخاطر مهربونيات
مامانی
پاسخ
بدون که قطعن مشکلت حل میشه فقط صبور باش خدا داره ازمایش میکنه عزیزم
★ مَه رو ★
19 شهریور 93 10:32
فدات شم مرسي منم شمارو لينك ميكنم با اجازه
شهرزاد مامان نگار
23 شهریور 93 8:34
سلام عزيزم قدم نورسيده پيشاپيش مبارك. انشا... زايماني خوب و راحت داشته باشي
مامانی
پاسخ
اوووووووووووووووه از این ورا شهرزاد جوووون خوبی؟؟؟
فاطمه(من و همسزم و یه دنیا خوشبختی)
24 شهریور 93 13:24
سلام. شیاف دیکلوفناکو که دوستان گفتن. به محض اینکه اجازه غذا دادن بهت یه عااااااااااااااااالمه ژله بخور. از شب قبل یه ظرف بزرگ درست کن بذار تو یخچال بگو بیارن برات بیمارستان. با عرض پوزش با اون بخیه ها فقط آدم همینش مونده که یبوست بگیره. برای صبور شدن بچه هم یه خرمای کوچولو قبل از هرچیز بخور(بعد از غمل) مدام سوپ بخور. از روز قبل غداهای سبک بخور . دست خدا همراه خودت و نینی
مامانی
پاسخ
چه اطلاعات مفیدی واااقعن ممنونم ازت همشو رعایت میکنم
فاطمه(من و همسزم و یه دنیا خوشبختی)
24 شهریور 93 13:27
اهان... یه چیزی. از همون موقعی که میگن راه برو بگو برات شکم بند ببندن. من دکترم برام نوشت خدا خیرش بده خیلی بهم کمک کرد. وقتی میخواستم از تخت بیام پایین مرگو به چشمم دیدم. راه رفتن که نگو... ولی شکمم رو که با شکم بند بستن خیلی بهتر شد.
مامانی
پاسخ
واقعن؟؟؟ باز من میترسیدم آخه بخیه هام درد میگرفت روی بخیه هات زدی؟؟؟ از روز 10 به بعد شکم بند زدم با فاصله 10 سانتی از بخیه ها!!! الانم شیکمم دقیقا دو تیکه است به همون خاطر قشششنگ همونطوری شکل گرفته!!!
شهرزاد مامان نگار
25 شهریور 93 8:34
فاطمه(من و همسزم و یه دنیا خوشبختی)
31 شهریور 93 15:25
من بخیه نداشتم. از این جذبیا بود. آره روی همونا بستن برام. من از روز 2 هم دکترم گفت حمام کن. پانسمان ضد آب داشتم
مامانی
پاسخ
بخیه که بوده فاطمه جان ولی نخ جذبی بوده و روشم چسب منم الان دیگه چسب خریدم خودم ک این دفعه بخیه جذبی بزنه البته دوش اب گرم ک از همون اول عالیه اصلن ادم راحت میشه و برای بخیه هم خوبه درهرصورت ممنون از راهنماییت شکم بندو تهیه میکنم ک از همون اول بزنم