خدارو شکر
روزها داره میره تو یه رول معمولی مایل به خوب و خداروشکر پرنیا با پرستارش داره کنار میاد بماند که پرستار هم آدم بسیااار دلسوز به فکر و مهربونی هستش و خیلی مراقبشه خداروشکرررررر
پویا هم دیروز دوتا جوجه رنگی خریده و حساابی سرگرمه باهاشون و تا از خواب بیدار میشه میگه مامان حال جوجه کوچولوهام خوبه؟ و قبل خوابم میگه : خوب بخوابین خووووشکلای منننن
رابطه ی پویا با پرنیا بینهایت عالی هستش من هیچ رابطه ی بچه اولی رو ندیدم که اینقدر خوب باشه با بچه دوم خونه اون هم پویا با اون اخلاق خاصش و با اون مدل بزرگ شدنش که برای یه مدت تنها نوه ی خانواده بابایی بود و...
در هر حال مثل یه مرد با شرایط کنار میاد و صدالبته گاهی رو مخم هست ولی نه از لحاظ رابطه اش با آبجیش
سرکارمم اگه قبلا سختیایی بوده و برخی افراد! به شدت اعصابم رو به هم میریختن الان دیگه اونقدر نگرانی برای پرنیا دارم که اصلا این چیزا خیلی کوچیک هست برام و یه جوزی روزم رو ظهر میکنم که برم خونه.
بازم ممنونم از همتون که بهمون سر میزنین