من و دردونه
پویا: مامان دیروز که شما خواب بودی من چاقو رو برداشتم خورد به پام خون اومد!
من: خوب مامانی مواظب باش دیگه این اتفاق نیافته خیلی ناراحت میشم من
پویا: خوب چییییکار کنم؟گررررسنم بود خووووووب. داشتم غذا می پزیدم
---------------------------------------------------------------
شب رفتیم خونه ی بهروز اینا خوابیدیم .وقتی رفتیم بهروز خواب بود . صبح که بیدار شده میگه: مامان مامااااااااان به قران پویا و مامانش اینجا خوابیدن. باورت میشه؟ به قرااااااااان
پویاکه پتورو دور خودش پیچیده و خمار خماره: ای وااااااااااای قران قران، خفه شو مگه نمیبینی خوابم؟؟؟
----------------------------------------------------------------
در مهد کودک باز میشه و پسرک نازم میاد بیرون
من: دلم برات تنگ شده بود
پویابدون هیچ وقفه: دلم برات عزیز شده بود
----------------------------------------------------------------
موهامو رنگ کردم بلوند طلایی ، دوست میدارم این رنگ رو
----------------------------------------------------------------
میگم این مامانای تنبلی که بچه هارومیفرستن کلاس نقاشی توجه کنن یه کم لدفن ببینین من روزی کم کم 2ساعت برای پویا نقاشی میکشم! یعنی وقت میزارم برای پویا و نقاشی کشیدن . ممکنه گاهی بیشتر 2ساعتو اون بکشه ولی من کنارشم و مثلا اون رو تخته وایت برد میکشه من پاک میکنم و باز دوباره! وهمش بهش میگم که الان باید اینجوری بکشه اونجوری بکشه . وقتی هم خودم دارم یه چیزی میکشم براش درحین کشیدن توضیح میدم که مثلا: این دم اسبه . به این میگن یال . این پاهاشه اگه این شکلی بکشی یعنی داره میدوه اگه اینجوری باشه یعنی وایستاده و....
خوب نتیجه این میشه که پسرکم نقاشیش بی نهایت عالی شده واصلا با هم سن و سالاش که اطراف خودمون هستن قابل مقایسه نیست و من مطمئنم به خاطر وقت زیادیه که براش گذاشتم .
ببینین اینا رو الان . این بچه 4سالشه! رو تخته وایت برد کشیده اینارو .نقاشیاش زیادن یهه چندتارو میزارم برا نمونه . میتونین حلزون و زنبورشم ببینین تو پست قبلی
این یه خروسه با کل جزئیات . تاج - زیر گلوشو ببینین ! دم -بال! پا (کشیدن این خروس 5ثانیه بیشتر طول نمیکشه. جالبه هر دفعه با مهارت بیشتر)