خوشحالم
امروز ساعت 4بعداز ظهر همه میرن خونه ی مامان تا وسایل خاله زهرا رو ببریم خونه ی جدید هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا عروسی بازی شروع شد
امروز دراون لحظات جزو بهترین ساعات و لحظات عمرم خواهد بود
خوشحالم که یه شوهر منطقی و مهربون دارم که هیچ گونه محدودیتی برای اینور واونور رفتن و کمک کردن به آبجیم نمیکنه و من یک کبوتر آزادم که داره برای مستقل شدن خواهر کوچیکش از خوشحالی بال بال میزنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی