پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

خانه ی من تکه ای از بهشت است

1392/2/22 10:44
نویسنده : مامانی
503 بازدید
اشتراک گذاری

سرساختمونیم خسته است بهش میگم همینجا رو موکت دراز بکش بخواب

میگه: اینجا؟؟؟؟ همکارم گفته همییییشه باید رو تخت بخوابم!!!!

همکارت یا ....؟؟؟ نیشخند

مهدی رو میگم،  هممممکارم خنده

------------------------------------------------------------------------

تازگیا عشق لاکپشتهای نینجا شده

میگه: چالتا(4تا) لاکپشت به لنگ سببببز     که ندارن هیچ تلسی اززززز

جنگیدن ترسیدن                               اونا واسه هم دیگه جوممممیدن

پشتا(5تا)دوست جونجونی                 آخل قصشونو خوب میدونیقلب

درحین خوندن هم یه سیخ کباب با یه دسته ی تی دست گرفته و مثل رزمی کارا هی اینور اونور میکنتشون

گاهی میگه: لاکپشت های نیمجا

گاهی: لاکپشتهای آمجا (آنجا)

یا : لاکپشتهای ایمجا  (اینجا)

--------------------------------------------------------------------

پای یکی از لاکپشتها رو شکسته داده بابایی براش چسب زده (درنتیجه ثابت شد و مثل بقیه جابجا نمیشد)

2ثانیه بعد: بابااااااااا میشه بیای کمکم کنی؟

چیکار کنم بابایی؟   بیا یه کم هل بده پاشو بره اونووووورتررربغل

---------------------------------------------------------------------

 من: پویا به چشمام نیگاه کن .   برمیگرده و نیگام میکنه

م: عاااااااااشقتم پسر مامان

پو: عزیییییییییزتم عسل مامان  وخودش ریسه میره از خندهقهقهه

ومن فقط عشق میکنم........

-------------------------------------------------------------------

 پسرکم . وقتایی که با خودت بازی میکنی . میگی می خندی . کشتی می گیری . با اسباب بازی هات ور میری .من فقط نیگات میکنم و کیف میکنم.

وقتایی که نق میزنی . اعصابمو خورد می کنی . داد و بیداد می کنی . و سرم داره سوت میکشه ومن سرت داد میزنم! منو ببخش . 5ثانیه بعدش به صورت ماهت نیگاه میکنم و خدارو برای داشتن تو شکر میکنم

وقتایی که دهنتو غنچه میکنی و حرفای شیرین میزنی من و بابایی نیگات می کنیم و می خندیم و تو هم بااینکه خودتو بی خیال می گیری از نیشخندت معلومه که تو هم از خوشحالی ما خوشحالی و عشوه هاتو ادامه میدی و زیر چشمی به ما نیگاه میکنی و میخندی .اون لحظه بهترین لحظه ی دنیاست. از این لحظه های شیرین حتی تو بهشتم پیدا نمیشه ......

وقتایی که حین بازی میای به طرفم و دستاتو به نشونه ی بغل بااااز میکنی و من آرووووم بغلت میکنم . تو تمام دارایی منی وتو رو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمیکنم.......

نصف شبا که می بینم یه وروجک با چشای نیمه بسته میاد کنارم و میگه: ماماااان دستتو بزار دور گردنم. ومثل یه گنجشک میاد بین دستام. تمام خونه پر میشه از عشق. صفا. و اونجا جایی هست که من با 100تا قصر عوضش نمیکنم.

من همیشه تو اون لحظات میگم:خدایا این لذت رو به همه ی اونایی که تو حسرت داشتن بچه هستن بده ........شماهم بگین آمین ..... 

پینوشت: امروز نصب کابینتا شروع میشه .و می مونه در کمد دیواری ها .شیرآلات. نصب سینک و هود. کلید پریزا وتمام

چندتا از دروغ های مشهورمون :

.
فقط امضای رئیس مونده


.
این لباس جنسش ترک اصله


.
به چشم خواهری میبینمش


.
همه بچه ها خوشگلن


.
از فکر تو تا خود صبح بیدار بودم


.
این آخرین سیگاریه که میکشم


.
منو تو جوونیام ندیدی


.
این بهترین کادوییه که تو زندگیم گرفتم


.
مرسی من نمیخورم، رژیم دارم


.
از این همه یه دونه مونده، همش رو فروختم


.
عموم فوت کرده بود نتونستم بیام


.
مادر نزاییده کسی رو که چپ نگام کنه


.
خونه رو تخلیه کنین پسرم ازدواج کرده


.
شما فرم رو پر کنین ما باهاتون تماس میگیریم

 


پ . ن :
من حرفی برای گفتن ندارم
.....
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)

نسرین مامان باران
22 اردیبهشت 92 13:12
امیدوارم به زودی تموم شه و با دل خوش برید خونتون .


منم امیدوارم. ممنونم ازت
elham
22 اردیبهشت 92 14:38
ghorbonesh beram ba in shirin zabonihash...
مامان یاشار
22 اردیبهشت 92 15:50
مبارک باشه عزیزم. ایشالا به سلامتی و دل خوش. پستهایی که توش از پویا مینویسی روزم رو میسازه به خدا. کلی کیف میکنم. لاکپشتهای نیمجا!!! یعنیا خیلی خواستنیه این پسرت


یعنیا تو بهترین خاله ی دنیایی
م (خط خطی های خوانا)
22 اردیبهشت 92 16:09
چه دعای خوبی کردی اخرش رقیه جان
خدا گل پسریتو واست حفظ کنه
الهی امین


مرسی.آمین
محبوبه
22 اردیبهشت 92 19:31
به سلامتی عزیزم
خونه نو خیلی خیلی مبارکه
عاشق بوی خونه تازه ساخته شده هستم
انشاله براوت پر از شادی باشه و همیشه توش به شادی بچرخین.
خیلی خیلی خوشحال شدم.بوووووووووس


قرررررررررررربونت
بهار
22 اردیبهشت 92 22:14
آخخخخخخخخخخ فداي شيرين زبونيهات شم پسر آخه چه قد تو شيريني دردودنه . ايشاءالله هميشه سالم و سرزنده باشين .ايشاءالله خونه ي جديدتونم پر از سلامتي و خنده و شادي و مهربوني و عشق بين تو و پويا (فداش شم ) و همسرت باشه عزيزاي من دوستووووووون دارم

ای جووووووووووووووونم دوست خوب من ممنونم ازت

رادمهر و مامان
22 اردیبهشت 92 23:04
رقیه جون سلام .انشالله از تموم لحظه های بزرگشدنش با شادی وخوشبختی لذت ببری؟ خدا اونهایی که ندارن بهشون بده و اونهایی که دارن نگهشون داره


ایشالا دوست جدید من
لیدا مامان رسا
23 اردیبهشت 92 13:32
سلام به روی ماه همگی . ما بعداز یه وقفه طولانی بازم اومدیم و کلی از دیدن وب لذت بردیم . امیدوارم همیشه شاد وسرحال و خوشحال باشید . منتظر قدمهای بهاریتون هستیم
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
23 اردیبهشت 92 15:39
منم عاشقـــــــــــــــــــــــتم پویا جونی
رقیه جونم خداروشکر ک کارای خونه داره تموم میشه
بالاخره کدوم کابینت شد کدبانوی منزل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


منطورت طرحشه؟ کارای چوبمونو داداش امیر انجام میده خودش برای هر 3 طبقه یه طرح روی اوپن و یه آرک انتخاب کرده .منم به همون رضایت دادم.امیدوارم قشنگ بشه ....
نیلوفر
24 اردیبهشت 92 0:47
____█████____█████ ___██♥◊◊◊◊██_██◊◊◊◊♥██ _██♥◊◊___◊◊█_█◊◊___◊◊♥██ ██♥◊◊_____◊◊█◊◊_____◊◊♥██ ██♥◊◊______◊◊◊______.◊◊♥██ ██♥◊◊_______◊________◊◊♥██ _██♥◊◊______________◊◊♥██ __██♥◊◊___________◊◊♥██ ____██♥◊◊_______◊◊♥██ ______██♥◊◊__◊◊♥██ ________██♥◊◊ ___________██♥◊◊ _____________██♥◊◊ _______________██◊ خدا حفظش کنه ما آپیم خاله جونم
مامان ترنم
24 اردیبهشت 92 12:39
چيگر اين پسررو با اين همه شيرين زبوني. به سلامتي رقيه جون . ان شاا.. هرچه زودتر بريد خونتون و روزهاي خوش و خرمي داشته باشيد.
زی زی بانو
24 اردیبهشت 92 16:18
عززززززززززززززززززززیتم عسل مامان
مامان خورشيد
29 اردیبهشت 92 11:57
مباركه خونه و خسته نباشيد كه مي دونم چي مي كشيد. منكه فقط عوض كردم مردم چه برسه به شما. آرزو ميكنم زود و بي دردسر تموم شه و بچينيش و توش پاتو دراز كني و كيف كني.

آخ كه من مردم از دست اين پويا. مي گن دخترا شيرين زبونن ولي اين پويايي كه من ميبينم آخر شيرين زبونيه.
هر از گاهي عكس بزار ببينيم نخورديش.



قربون لطفت عزیزم.چشم عکس میزارم ولی مشغله فعلا مجال نمیده