پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

این روزای من + شیرین زبونی پسرک

1393/3/5 8:28
نویسنده : مامانی
565 بازدید
اشتراک گذاری

یه سری موارد از تو کتابا یا سایتها برداشتم و بطور روزانه انجام میدم گفتم بنویسم شماها هم اگه کسی بارداره شاید به دردش خورد

40 تا سوره عصر (که من روزی چند بار میخونم این سوره رو )

40 تا  سوره قدر (اینو یه جا خوندم خندونک)

هر شب قبل خواب تسبیحات اربعه

یک دور قران (که خوب من شروع کردم آروم آروم میخونم امیدوارم چون به ماه رمضون میرسم تو 9 ماهم بشه 2 دور)

روزی 120 صلوات

اعمال این ماهها زیاده . ولی من همینا رو انجام میدم . قبل خواب هم هر سوره ای که به ذهنم میرسه و حفظم میخونم در حالی که دستمو گذاشتم رو جنین! 

خوردن کندر رو من برای پویا هم انجام دادم . بیرجند تو منطقه گرم و خشک هستش باید کمتر بخورم ولی خوردن هر روزه اش ناشتا هوش بچه رو زیاد میکنه .

پویا تو نوزادیش بینهایت پسر جیغ جیغو و گریه کنی بود امیدوارم این یکی  آروم باشه . به امید خدا ......

البته من تو دوران بارداری پویا اوایل ازدواجم بود و خیلی تناقضات وجود داشت و من زیاد حرص میخوردم و الان هم تجربه ام بیشتر شده هم از اوایل ازدواج زیاد گذشته و خوب به خیلی چیزها بی توجهم و خودمو بیخیال میگیرم. بیخیال اینکه فلانی چی گفت منظورش چی بود . گاهی حتی همون لحظه شیک و مجلسی جواب اطرافیانی که رو مخم هستن رو میدم تا دیگه تا صبح بهش فکر نکنم! و گاهی هم که خیلی ارزش نداره و سکوتم دال بر نادانیم نمیشه سکوت میکنم و سوت میزنم. خیلی جاها میبخشم و بعضی جاها هم دیگه از رفتار بعضیا حرصم میاد البته و خداییش نمیتونم جلوی خودمو بگیرم هههههه در کل تو بچه دوم آدم تجربه اش خیلی بیشتره .

فردا نوشت: یادم رفت بنویسم ! تهوعم  تقریبا تموم شده و رو به اتمامه .دیگه بوها خیلی اذیتم نمیکننآرام دارم میرم تو مرحله ی قشنگشزیبا خدا نصیب همه بکنه ایشالا

چند گزینه نطق بیان هم از گل پسری تو ادامه مطلب تقدیم به دوستایی که همیشه طرفدار این سخنان گرانبها بودنخندونک

تو ایستگاه اتوبوس نشستیم.  یه پیرمرد با عصا بهمون نزدیک میشه . پویا: مامااااان وقت من بزرگ بشم شبیه کی میشم؟میگم شبیه عمو رضا! الان هم شبیهش هستی. میگه نه خییییلی بزرگتر . هنوز هیچی نگفتم میگه: میشه بهم کم غذا بدی؟ که بزرگ نشم . همینجوری بمونم؟؟؟ بهش میگم غذا به بزرگ شدن ربطی نداره با غذا فقط قوی میشی ولی هر روز که بگذره یه مقدار بزرگتر میشی. به آسمون نیگاه میکنه.....نگرانه . میگه وای خدا داره شب میشه!!!! یهو داد میزنه: الان بزرگ میشمممممم الان پیر میشم مثل این باید عصا بپوشمممممم!!! و دقیقا انگشت اشاره اش تو حلق پیرمرده اس!!!!! خخخخخخخ

**********************

عاقا این بچه فقططططط حرف میزنه اصلن هم معلوم نیس به کی رفته!!!! (((یه همکار دارم اتاق بغل دستمه بهش پیشنهاد میکنم مثل ما بره یه رادیو بخره برا خودش میگه لازم نیس من یه رادیو دارم! میگم اواااا راست میگی؟ کو؟منو با انگشت نشون میدهدلخور الان بر این اساس به نظر شما پویا تو وراجی به کی میتونه رفته باشه؟؟؟خخخخخ)))) بگذریم . دراز کشیدم مثلا استراحت کنم هی حرف هی حرف دهههععع میگم مادر جان اینقدر حرفو از کجات در میاری؟ میگه یه لوله بین استخونای بدنم هست! توش پر از حرفه .بعد این حرفا میرن به مغزم!!! مغزم به زبونم میگه که من چی بگمخنده

***********************

بابایی براش ماژیک نو خریده گذاشته رو تخته وایت برد. یهو میبینه میگه: ااااا بابایی تو برام ماژیک نو خریدی؟؟؟ من: شماااااا      پویا: یه نفر میشه تووووو وقتی بخوام دوتاییتون رو صدابزنم میگم شما. 

من: باباها بزرگن .به آدمای بزرگ باید بگیم شما.   پویا: بزرگ بشن دوتا میشن؟؟؟اون یکیه .یکی میشه تو!!!!  قیافشم یه چیزایی تو مایه های نگاه عاقل اندر سفیه!دلخور

************************

عروسی دعوت شدیم .بابایی نیومد (یکی از دوستان من بود) به جاش با خاله زهرا و پویا رفتیم. طبق معمول جدیدترین اسباب بازیشم با خودش آورد . حالا چیه؟ سری"" داستان اسباب بازیها!!!"" آقا اینا رو برمیداره یکی یکی میره دور تالار میگرده مکالماتشون رو انجام میده . باز میاد بعدی. یه لحظه میبینم مالنا (دوستم) اومده میگه جم کن بچه تو با عروسکش رو کرده به من میگه : چطوری گاو چرون ؟؟؟ خخخخخخخ . میگم:  خو بچم تو دیالوگ کارتونش بوده چه عیبی داره مگه؟ برو با مسئولین دوبله کارتون ها صحبت کن  ههههههههههههخنده

************************

بچه ها قضیه ی شعر زاغکی قالب پنیری دید رو نوشتم براتون؟ یادم نمیاد اگه ننوشتم بگین اونم بگم

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (19)

مامان بهراد
4 خرداد 93 9:25
خیلی خوبه دوست عزیزم که آرامش خودت رو حفظ می کنی همیشه از این جور آدمهای نفهم دور آدم زیادن بهترین کارو می کنی..... مواظب خودت و اون 2تا فرشته ی نازت باش و بیشتر برای خودت وقت بذار
مامانی
پاسخ
ممنونم فاطمه جان همینطوره میدونی گاهی یه چیزایی میبینم اطرافم که هر چی با خودم فکر میکنم نمیفهمم چطوری میشه یه آدم اینقدر بی فکر باشه و توجه به حال وشرایط دیگران نکنه. البته به نظرم گاهی خوب هم میفهمن و عمدا اینطوری میکنن .ینی تف تو روحشون خخخخخخخ
مامان مرضیه
4 خرداد 93 10:46
واي نگو من ..... هميشه شبا موقع خواب جواب حرفا يادم ميياد و كلي حرص كه چرا سر جاش جواب ندادم كلا آدم تيكه پروني نيستم و گيراييم پايينهالبته من الان تو مد بيخيالييم واي اولاي ازدواج خودمو خيلي غضه ميدادم .منم شروع كردم به قران خوندن آوردم مزون وقتاي بيكاري بخونم .كندر زياد نخور به درد من گرفتار نشي نيكان خيلي شر از آب در آمده
مامانی
پاسخ
هههههه میدونی مرضیه جان منم کندر بلا سرم آورده این پسرک شعرای مصطفی رحمان دوست رو به چالش میکشه به خدا!!! خخخخخ گاهی باید همونجا جواب داد. نه بی احترامی با لبخند. شیک و مجلسی و شبش رو با خیال راااااحت خوابید. گاهی هم باید به قول شوهرم با بدیهاشونم دیوار آجری بسازیم با خوبیهاشونم. اونوخ یکی یکی آجرا رو خط بزنیم با هم. اگه آجرای دیوار خوبی بیشتر باشه بی خیال بدیها بشیم و به روی ماهشون بخندیم
مامان نادیا و محمد امین
4 خرداد 93 11:12
سلام خوبی مامانی کار خوبی میکنی سوره والعصر را درحالی که دستت روی شکمت هست خیلی بخون جنسیت معلوم نشد خانمی ؟
مامانی
پاسخ
همین کارو میکنم. نه هنوز. صبر میکنم یه کم از ماه 5 بگذره بعد میرم سونو. البته اگه یه پسر مو فرفری مثل محمد امین شما خدا بهم بده چرا که نخوام؟
مامان نازنينها
4 خرداد 93 13:10
بهترين كار همينه كه خونسرد باشي ٠ منم سر هردوتا بچه ها همين كارها رو ميكردم به نظر من كه توي صبوري بچه ها عالي جواب ميده سوره والعصر و شير و خرما خوردن ٠ مواظب خودت و گلهاي قشنگت باش ٠
مامانی
پاسخ
ولعصر که ترک نمیشه ولی تا حالا به خاطر ویار بینهایت شدید شیروخرما اصصصصلن نتونستم بخورم ایشالا از این به بعد چشم حتما
شقایق.مامان حباب
4 خرداد 93 14:38
رقی جونم همون ک کلی با خدا در ارتباطی خودش نینی تو آروم میکنه خیلی خوب میکنی ک سعی میکنی آروم باشی رقی الان ک ی نینی داری دو نفری پس باید بهت بگیم شما؟ خخخخخخخخخخخ
مامانی
پاسخ
ای جیگر تو
مامان نازدونه ها
4 خرداد 93 14:46
قبول باشه فكر كنم ني ني مون مادرزادي قاري و حافظ قرآن متولد بشه(:
مامانی
پاسخ
نه بابا خیالت راحت واسه پویا هم کم نخوندم حالا تا شبکه پویا اذان میده میگه: اوووووه لعنتی!!!! باز نماز!!!!
مامان نازدونه ها
4 خرداد 93 14:51
اي جانم به شيرين زبونياش بگو گل پسر شما وقتي دوتا شدي وبعدش پير شدي عصاتو نپوش ودستت بگير كه كمتر اذيتت كنه قضيه ي پنير وزاغك رو چند پست قبل نوشتي تعداد وعده هاي خوردنه كندرتو زياد كن برا هوش مادرها هم خوبه (.
مامانی
پاسخ
هههههههه تف تو روحت
مامانی
5 خرداد 93 1:45
عزیزم من برای آیلین والعصر و زیارت عاشورا و قرآن زیاد خوندم الحمدلله خیلی آروم و صبوره بنظر من اینا واقعا معجزه میکنه برای قرآن خودتو مجبور کن روزی یه جز بخون میانگین نیم ساعت وقتتو میگیره دل منم خیلی تنگته عزیزم.ولی معرفت تورو ندارم که اس ام اس برم دو روزه خودمو تو آینه ندیدم!!!!وقتم خیلی پر شده
مامانی
پاسخ
حق داری بچه داریه خودمم دیدم مخصوصا اولاش خیلی سخته ایشالا که همه چی رو به راه میشه و روز به روز بزرگتر شدن بچه ها آدمو راحت تر میکنه
مامانی
5 خرداد 93 1:46
تو که در جریانم که هستی من خیلی تو بارداری حرص خوردم.خیلی گریه کردم.خیلی عذاب کشیدم.الحمدلله هیچ تاثیری رو آیلینم نداشت پس خودتو زیاد درگیر نکن دلتو صاف کن.همه ش حرفه که بچه عصبی میشه و از این حرفا
مامانی
پاسخ
قدرت خدا! تو دیگه شانست زیاد بوده خواهرررررر خخخخخخخ
مامانی
5 خرداد 93 1:51
عزیزم دیالوگاش خداااااااااااااا بودهااااااااا وای یعنی آیلینمم برای من اینطور شیرین زبونی میکنه ماشالله پسرت خیلی عاقله.خیلی درک داره نسبت به محیطش آره گلم تعریف کردی
مامانی
پاسخ
آره الهام جان چرا که نه تازه دخترا باز لوس تر و مامانی تر . وای که کی باشه بیام جیک جیکاشو بخونم
مامانی
5 خرداد 93 1:56
اوضاع تهوعت چطوره؟
مامانی
پاسخ
خیلی بهتره رو به بهبوده عزیزم تو خوبی؟
مامان نازدونه ها
6 خرداد 93 13:23
مامانی
پاسخ
دو دانشجو
7 خرداد 93 18:31
سلااام عزیزه دلم مرسی فدات بشم.شما خوبی؟؟؟؟؟ماهم دلمون تنگ شده. برامون دعا کنید امتحان داریم.پویارو ببوس
گلهای زندگی من
9 خرداد 93 23:29
سلااااااااااااااااااااااااااام خوبی دوست من ماشالله به این گل پسر
محبوبه
10 خرداد 93 11:12
آخي… سوره عصر خيلي خوبه.واقعا من تاثيرش رو توي پسرم ديدم.خيلي آروم بود.من ايه الكرسي هم خيلي ميخوندم.ان شالله بقيه دوران بارداريت هم به شيريني سپري بشه كندر هم گرميه،ميگن تا ماه پنجم بايد بخوري نه بيشتر. خوش بحال ني ني دومي چقدر هواشو داري
مامانی
پاسخ
عزیزم اتفاقا میگم آدم هوای نی نی اولو بیشتر داره . خیلی چیزا رو اون اول رعایت میکنی که الان میگی برو بابا ولی یه چیزایی هم تجربه شده که خوب به درد میخوره تو نی نی دوم آدم قوی تر و داناتر(نسبت به این مسائل) میشه
مامان یاشار
11 خرداد 93 1:37
آخ اگه بدونی چقدر برای تو و پویا خوشحالم. دیگه همه فامیلمون فهمیدن تو یه نی نی تو راهی داری. دلم داره پر میکشهکه ببینمش. واسه منم دعا کن خانوم گل. خیلی هم خوشحال شدم که حالت بهتر شده . این چند ماه حسابی لذت ببر. خدا قسمت همه اونایی که دلشون میواد بکنه. این پویای شیرین زبونت رو که گاهی نگران آینده دورش میشه ببوسش. الانم دستت رو بزار رو دلت و نی نی نازت رو ببوس. آخ جووووووووووووووووووووون
مامانی
پاسخ
ای عزیز دلم که اینقدر مهربونی . به خدا یه دونه ای باور کن
محبوبه
12 خرداد 93 7:29
نظر قبلي رو يادم زد تيك خصوصي بزنم تاييدش نكني
مامان ساینا و سبا
14 خرداد 93 22:58
به سلامتی نمی دونستم نی نی تو راهه.خیلی مواظب خودتون و پویا و نی نی باشید بهترین کار را در مقابل اطرافیان انجام می دهید عالیه
مامانی
پاسخ
ممنونم چشششم
آسمان آبي
18 خرداد 93 9:34
وقتي داستان هاي اين وروجك رو مي نويسي بايد دست بگذارم رو دلم و بخندم. خصوصا اون قسمت حرفها كه از استخون به مغز راه داره و ............ به نظرم زياد حرف زدن پسر من هم به شما رفته گاهي مغزم رو سوراخ مي كنه از بس ميگه مامان مواظب خودت و ني ني توي راهي باش
مامانی
پاسخ
آبی قشنگم پسرا خیییلی وروجکن به خدا