دردانه ی این روزهای ما
میگم: من تو رو بیشتر از نی نی دوست دارم. میگه: به داداش!!!! من فحش میدی؟؟؟؟؟؟
-----------------------------
عکس جنین میاریم ببینیم براش سوال پیش میاد چرا اینا تو دستشون کادو نیست!! بعد باز خودش میگه آهاااان اینا بچه ی یک!!!! بودن داداش نداشتن واسه همین کادو ندارن بچه های دو!!! کادو دارن تو دستشون فقط و فقطم برای داداشی!!!
-------------------------------
قبلا تا میرف تو مغازه میگفت بخر بخر الان بهش یاد دادم باید نیگاه کنه انتخاب کنه هر وقت قصد خرید اسباب بازی داشتیم میریم اونو بخریم. حالا تو تمام مغازه های بیرجند اسباب بازی نشون کرده که نی نی بخره براش!!!! تو حلقم!
بعد وقتایی که پسر خوبه یا کار خوبی میکنه بابایی براش یکیشو میخره و میگه نی نی بهم گفت بخرم برات!!!
دیروز به خاله زهرا میگفت نی نی قراره 1 اسباب بازی بیاره فقط! قبلنا 5 تا بود اما یکی یکی فرستاد برام !حالا یکیش واقی! مونده!!!!
--------------------------------
داریم دعای آخر شبمون رو میگیم!!! دستامون بالا
من: خدایا (پویا: خدایا) من: به همه ی خانوما (تکرار پویا) من : نی نی بده (ودوباره پویا تکرار)
من: خدایا ........ به همه ی بچه ها .........مامان بابای خوب بده !!!
بعد کلی دعای اینجوری میگم حالا تو بگو من تکرار کنم میگه باشه دستاتو تا ته! ببر بالا
پویا: خدایا (من:خدایا) پویا: به همه ی بچه های اندازه ی پویا......... یه عالمه اسباب بازی بده!
میگم حالا یه دعا بکن به مامانی مربوط باشه
میگه خدایا (وصبر میکنه من تکرار کنم) به نی نی که تو شکم مامانه بگو(من : !!!!)
پویادقیقا این شکلی: ( برای داداشی یه عالمه اسباب بازی بیاره) من: نی نی : اسباب بازی:
خلاصه کلی آرزو گفتیم آخرشم میگه"دیگه شب بخیر. بیچاره خدا باید تا صبح بیدار باشه آرزوها رو اجرا کنه"
این بچه چنان از اسباب بازی حرف میزنه هرکی ندونه میگه تا حالا هیچی نداشته در صورتیکه تو کل بچه های اطرافیان مشهوره به زیاد داشتن اسباب بازی. اصلن خونه بقیه نمیره میگه اونا اسباب بازی تکراری دارن!!!! اونوخ همچین دعا میکنه خودم دلم کباب شه براش! تو حلقم!!! یادمه تولد سه سالگیش هرکادویی باز میکرد اگه اسباب بازی بود میزد زیر بغلش . اگه لباس یا چیز دیگه بود دراز میکرد سمت بچه ها میگفت: کی اینو میخوااااااااااااد؟؟؟؟؟
***بابایی از طرف حوزه هنری رفته دیدار رهبری. سالی یه بار جلسه شعر خوانی هست تو بیت رهبری امسال از بیرجند امیر رفته دیشب و امروزو تنهاییم. ولی دیگه کم کم داره میاد. امشب ساعت 9 تو اخبار شبکه 1 نشون میده جلسه رو من ظهر هم دیدمش
فردا نوشت! : رفتم سونوی سلامت .دختر بودن قطعی شد خخخخخخ قطعی بود من همش فک میکردم نیس همه چیز خوب و نرمال بود شکرت خدا شکرررررررررر