سه ماه گذشت
سلام ب همه دوستای خوبی ک با اینکه من گرفتارم میان و بهم سرمیزنن . سه ماه از مرخصیم باتمام سختیاش مثل برق و باد گذشت و دخترم وارد ماه چهارم زندگیش شده . روزهام با بردن پویا به پیش دبستانی شروع میشه و با بچه داری و کارای خونه میگذره
پویا بینهایت عالیه و از نظر بچه باهاش مشکلی ندارم البته بازم میگم خیلی مراعاتش رو میکنم. از وقتی قرص آهن رو میدم غذاخوردنش هم بهتر شده بدین معنی ک سه وعده غذاییشو میخوره ولی بازم نه هرچیزی! همون چیزایی ک دوست داره یعنی کلللل چیزایی ک میخوره الان اینان:
پنیر! عسل تخم مرغ برنج و ماست تن ماهی
میوه هم فقط موز سیب درختی هویچ
بازم باهمینا یه کاریش میکنم دیگه . پرنیا هم بهتر شده تقریبا و خییییلی اذیت و شب بیداری نداره ولی ب عنوان مثال الان رو پامه و نمیتونم برم دسشویی! گلاب ب روتون
تو این شمارش معکوس دارم دنبال پرستار میگردم براش سپردم ب خدا و میدونم همونطور ک 6 ماهه مرخصیمو آرامش بهم داد اونم برام درستش میکنه ایشالا
دلم برای همتون تنگ شده الانم دارم با گوشی مینویسم نمیتونم بشینم پای لپ تاپ اصلا خابش درطول روز حتی ب اندازه نیم ساعت عمیق نمیشه . زی زی مامان نازنین ها مامان نازدونه ها همه و همه دلم براتون تنگ شده دوستای جدیدی ک بهمون سرزدین من بی معرفت نیستم میام پیشتون
دختر ما برعکس کلیه ی بچه ها ماشین و بیرون رفتن رو دوست نداره ب صورتیکه هییییچ جا نمیرم و اگررر مجبور باشیم جایی بریم کل مسیرو فقط باید بگازونیم و اون تمام مسیر و گریه و جیغ میزنه!!! تابرسه ب خونه مقصد و کل لباساش رو دربیاریم ساااکت میشه و هر هر میخنده
واما پویا:
**من دیگه نمیخام 6 و 7 ماه برم مهدکودک ! چرا؟ اونا به شبکه ی منننن حسودی میکنن ! من داشتم با حجت درمورد مسایل و برنامه های شبکه ی خودم صحبت میکردم خاله ها گفتن نباید اونقد فیلم نگا کنی
** بهش گفتم تا وقتی ابجی نمیتونه حرف بزنه حرفاشو میاره تو ذهن من ک من بهت بگم! و به این صورت من از طریق ابجی باهاش حرف میزنم مثلا تو مهمونیا میگم داداشی اینقد شلوغ بازی در نیار و اونم میاد ابجی رو بوس میکنه که جااااانم ببخشید آبجی چششششم
یا تو خونه بهش میگم ممنونم داداش مهربونم ک ب مامان کمک میکنی براش اب و پوشک و کنترل و این چیزا میاری میدی دستش! و اونم میگه قررررربونت برم آبجی خاهش میکنم قابلی نداشت
فقط همین ک زندانی شدم تو خونه خیلی بهم فشار میاد بیرون هم بینهایت اذیتم میکنه حتی اگه تا در مهد باهاش برم جیغ میرنه و فقط میخاد ک برگردیم امیدوارم بزرگتر بشه بهتر شه
روی ماه همتون رو میبوسم