خواب چیست؟
امروز چهارشنبه است، از شنبه شروع شده...بی تابی... تب..نق نق...جیغغغ..گریه...هی بغل...
تا الان درست و حسابی نخوابیدم. هر شب 3 ساعت مثلا...روز که هیچی کلا.خوب دوساعت میگم. جان جان. دوساعت سرگرمش میکنم. دو ساعت بازی. دوساعت میبرم بیرون. دوساعت با شیر و غذا سرگرم..خو بالاخره خسته میشم آهن که نیستم آخه کمرم در حد نهایت درد میکنه دیسکم دوباره شیک و مجلسی داره خودشو رو میکنه .زانوهام بسکه این وروجکو رو پا تکونش دادم دررررد.
دیشب اونقد جیغ زدیکه عمو از طبقه بالا از خواب بیدار شد و اومد بردت بالا خونه خودشون....ساعت 2 بامداد! چقددددر سخته... میگم بهشت باید طبقات و مراتب جدا جدا داشته باشه. آخه مورد داریم ساعت 10 شب!!! بچه با شیر مخابه!!!1(مگه میشه؟مگه داریم؟؟) تا صبح.
ولی این وروجک خانم رو میبریم کل شهر بیرجندو میچرخونیم برمیگردیم.تو ماشین میخابه ها تو پله ها دیگه بیدااار سرحااال دس دس! تا اینجاش قشنگه رو جففف چشام. ...کفشامو میزارم جاکفشی ..میرم داخل خونه... چشاشو میماله...نق نق...گریه ...خوابش میاد!!! خو دقیقا چرا بیدار شدی؟
با کوچکککترین صدایی بیدار میشه. پویا تو حیاط با پسرعمه اش صحبت میکنه این تو اتاق خواب از عممق خوابش(که اصلا نداره ) بیداار میشه پامیشه میشینه میگه دد دد (داداش)
دیگه هر روز رو تحمل میکنم میگم امروز تموم شه انشالله فردا بهتره....به امید خدا
تا الان 8 تادندون دراومده و الان ب نظر میاد 4 تا نیش باهم همزمان دارن به قول پویا به دنیا میان
پویا واااقعا همکاریش عالیه همچنان . گاهی رفتارخودمون! و اطرافیان حساسش میکنه.که تقصیر خودمونه نه اون. منم تا جایی که میتونم هشدار میدم که درست نیست جلوی این خیلی با پرنیا هیش هیش و ناز ناز بشه دیگه رعایت کردن و نکردنش .....
----------------------------
پسرکم لباس فرمشو گرفته . وسایل و کیفو و دفتر و جامدای و کلی خرت و پرت که بیشتر من ذوق داشتم تا اون مدرسه ای که ثبت نامش کردم جزو مدارش خوب بیرجنده و نکته مثبت بعدیشم اینکه آبجیم معلم همون مدرسه است و قططعا خیلی چیزا رو مراقبش خواهد بود و خیلی بهتره که سال اول منم خیالم جمع باشه.
هوای اینجا عالیه این روزا و دل انگیز.....
-----------------------------
به قول دوستان بعدا نوشت!
دیروز کل بدن پرنیا ریخت بیروندونه دونه های ریز
بلافاصله دکتر بردمش و گفت که ویروسی به نام سنجاقک!! هستش که چندروز تب میکنن و بعدشم بدن میریزه بیرون و الان دیگه رو به بهبوده
دیشبم به حول و قوه الهی خوب خوابید و منم یه خواب راحتت کردم در حدی که ساعت 3صبح پاشدم و عذاب وجدان داشتم که واییی چقد خوابیدم من