پ ن پ
*به دوستم میگم فهمیدی فلانی جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد
*رفیقم اسم شوهرم رو توی شناسنامه دیده. میگه: اِ شوهرته؟ میگم: پـَ نَ پـَ، پسر همسایس اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه
* پویا در ظرف کیکو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟میگم پَــ نَ پَـــ هایدنشون کردم که غربه ها نبیننشون !!
*از اتوبوس پیاده شدم و دارم بدو بدو میدووم تا محل کار دختر داییم دیده میگه میدویی که به موقع برسی سرکار؟؟میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!
*پویارفته سر یخچال میگه مامانی موز خریدی؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ خیاره تو زعفرون خوابوندم.
* خودمو خم کردم فایلو باز کنم کمرم قفل کرد همکارم میگه: ا چرا همونجوری موندی کمرت درد گرفته؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ رفتم به رکوع دارم با معبود راز و نیاز میکنم
* پویا رفته دم یخچال آب می خوره میگم واسه مامانی هم یه لیوان آب بیار میگه : مامانی از لخچال؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ از ماشین لباسشویی دوست داری هم از جارو برقی
* رفتم استخر، می خواستم کفشارو تحويل بدم کليد بگیرم، طرف می گه شما هم کفش دارين؟؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ طرح حرم تا حرم بوده پابرهنه اومدم ثواب ببرم
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو پویا میگه مامان می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونم رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
زنگ میزنم خیریه با همکارای قدیمی یه خوش وبشی بکنم که منشی گویا یک ساعت توضیح و تفسیر میده که : شما با خیریه امام رضا تماس گرفته اید و.... بعد آقای رئیس گوشی رو برمیداره و من : الو خیریه امام رضا رو گرفتم؟ پَـــ نَ پـَـَـ یه ساعته منشی در مورد زندگینامه و کروکی منزل نادرشاه افشار برات میگه!
-----------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------
بدون شرح..............