پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

لباس فرم

1391/8/15 22:16
نویسنده : مامانی
1,805 بازدید
اشتراک گذاری

خوب اینم ثبت خاطره تلخ و شیرین لباس فرم

اول اینکه لباس فرم مهدت بالاخره آماده شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! . وای که هلاک شدم واسه این لباس و اینم شرح ماجرا:

یه روز خیاط اومده تو مهد از بچه ها اندازه گرفته که نمی دونم طبق چه قانونی اندازه پویا (دقیقا فقط پویا) گرفته نشده!!!!! بعد یه روز رو در مهد برگه چسبوندن که واسه پرو لباس بچه ها برین فلان آدرس که خوب من یه کم دیر رفتم به هوای اینکه یه روووووووووووووووووووووز بابایی ما رو میبره!!!!

وخلاصه وقتی من و تو تنهایی وقت کردیم و رفتیم جوابمون این شد: کل لباسا دوخته شده ! اسم همه بچه ها بود بجز پویا!!!! همه هم گرفتن ! پارچه هم تموم شده!!!!!

حالا از دوتا پارچه دو تیکه کوچیک دادن دستم برو فلان جا اینو بگیر فلان جا اونو!!!!

منم از همون جا رفتم بازار و کللللللللللللللللللللللللی گشتم و آخرشم رنگ اصلی رو پیدا نکردم و مشابه گرفتم و دوباره برگردوندیم خیاطی. اونقد اونروز خسته شده بودیم و اعصابمون خورد که خدا میدونه

به هر کی میگفتم اینو داریم؟ میگفت نه!!! آخرش برداشتی میگی: ماماااااااااااااااان میبینی بهت میگن نه نه نه باز ازشون می پرسی؟؟؟؟ خوب نپرس ولشون کن!!!! فدات شم ممممممممممممممممن

بعد گفت فلان روز ساعت 5 بیاین پرو . ساعت 5 رفتیم گفت برین ساعت 7 بیاین !!!! باز برگشتیم 7 رفتیم پرو کرد حالا موند تحویل لباس ................

برای گرفتن لباس 10 بار رفتم و حاضر نبود . رفتم و حاضر نبود دقم کردن تا تحویلم دادن اونقد که با خودم گفتم اصلا ولش ولی چه کنم که هر روز میگفتی مامااااااااااااااااااااان همه از اون لباس خوشکلا دارن من ندارم!!! و دل من کباب میشد

روز آخر کنار حوض خونه خیاطه نشستم گریم گرفته بود اعصابم خوردبود زنگ زدم مدیر مهد کلی دعوا و سروصدا کردم . گفت خودم براتون می گیرمش شما نرین دیگه اونجا . بعد وقتی امروز گفتم چی شد لباس پویا ؟ گرفتینش؟ گفت نه.... الله اکبر

حالم ار همه آدمای بد قول به هم میخوره سبز شما چطور؟؟؟

اینم لباسش . قربون قد و بالات برم ماااااااااااادر .الان پوشیده که بابا جون ببینه و قربون صدقه پسرش بره .آخه بابایی نه صبح  می تونه پسرمو  ببینه نه ظهر. شیرینیش همینه که تو بپوشی و ذوق کنی و ما کیف کنیم عزیز دلم

اسما مثل لباس امیرحسین نیست؟؟؟؟خیلی شبیه ها

 

پویا و النا تو اتاق پرو!!!!!! عجب عکسی شده خداییشتشویق

اینم شام امشب ما (یه غذای ساده که با کلی عشق پخته شده)قلب

می تونین برین ادامه مطلبمژه

تا چند ماه پیش نگران این بودیم که نکنه 2012 آخر دنیا باشه....

الآن نگران این هستیم که نکنه 2012 آخر دنیا نباشه.... .

 

----------------------------------------------

 

                با خودم دارم فکر میکنم یعنی اون کره خری که 20 سال دیگه قراره مخ دخترمو بزنه

 الآن نشسته داره کارتون میبینه ؟؟؟!!!!

 

----------------------------------------------

 

چرا راننده های تاکسی فکر می کنن اگه پول خورد داشتیم بهشون نمی دادیم؟؟؟؟؟؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

مامان نازدونه ها
16 آبان 91 11:30
لا اله الله لا آخه اینا چرا سر یه دست لباس اینهمه بامبول برا شما درآوردن
لباسش مبارکش باشه چه به قند عسل هم میاد



سلام دوست جونم . آره دقم کردن . تو خوبی؟
fazeli
16 آبان 91 13:16
سلام.به بههههههههههه عجب غذایی .خدایش سر ظهر با شکم گشنه خیلی هوس کردم .حالتش رو چه طوری درست کردی؟تو قالب ریختی یا با دست فرم دادی؟ نوش جان همتون .لباس پویا ماشاالله خیلی بهش میاد ان شاالله به سلامتی بپوشه .


مرسی عزیززززززززززززم. قالبه مریم جان خیلی ناز شده بود هنوز تو عکس قشنگ دیده نمیشه!
پارمیدا
16 آبان 91 16:44
پارمیدا با عکسهای جدید منتظرتونه....


اوه اوه اومدددددددددددددددم
مرد كوچك من
17 آبان 91 12:43
يعني اين مهدا اگه اين مادرا رو زنده ب گور نكنن اموراتشون نميگذره
اي جوونم چه بهش م مياد
تو پرو تنهايي بودن؟


هااااااااااااااان؟ پ من اونجا چیکاره بودم؟
داشتم سرگرمشون میکردم مامان النا لباس بپوشه
نیلوفر
17 آبان 91 15:59
قربونت برم که اینقدر نانازی


فدای تو
مامان زهرا نازنازی
17 آبان 91 18:56
سلام خانومی

خدا گل پسرتون رو در پناه خودش حفظ کنه


ممنون عزیزم الان میام بهتون یه سر میزنم
زهــرا
17 آبان 91 19:03
مگه مفتی میخواستن لباس بدوزن که اینقد ادا اصول درآوردن؟؟
آخی، پویا چه ناز شده توو این لباس


ای خواهر نگو که دلم کباب شد از دستشون
سه دانشجو
19 آبان 91 2:00
سلام عزیزمون !!!! خوبی؟
خیلی جریان باحالی بود کلی خندیدیم . امیدوارم پویا جوون رو با عکسی در لباس دامادی ببینیم.موفق باشی . اپ کردیم


کلی خندیدییییییییییییین؟ حالتون خوبه اونوقت؟ کجاش خنده داشت از عصبانیت کم مونده بود موهامو بکنم!!!! الان اومدم
ارغوان
19 آبان 91 9:10
کلا عادتشونه تا آدمو کلافه نکنن بیخیال نمیشن
لباس فرم پویا جون مبارک...از آشنایی باهاتونم خوشحال شدیم


همینزوره واقعا . مهدکودک مهدکودکه دیگه حتی نامبر وانش
پارمیدا
20 آبان 91 7:57
عجب غذای وسوسه انگیزی است...حیف که رژیم دارم ....


خوش به حال خودمون که رژیم برامون معنی نداره و هررررررررررچی بخوریم انگار نه انگار
مرد كوچك من
20 آبان 91 9:43



X
الی
20 آبان 91 12:38
سسسسسسسلام خوبی؟مرسی ازاینکه اومدی به وبم بازم بیاخوشحال میشمخوش بحال پویاکه همچین مامان باحالی داره البته مامانی من هم خیلی خوبه هااااااااااااااااااااااااااااا


جون دلم . چشم حتما میام . راستی با افتخار لینکت کردم
الی
21 آبان 91 8:18
سسسسسسسسسسلام منم لینکت کردم


عزیییییییییییییییییزم
زهــرا
21 آبان 91 14:11
سلام
یه سوال
چرا شامتونو به تعداد مساوی تقسیم نکردی؟
اون 2تایی مال کیه؟ اون 3تایی مال کیه؟ کی این وسط رژیم داره شام نمیخوره؟؟


2تایی ما منه 3تایی بابایی . هیشکی رژیم نداره من کلا از همون دوتا هم یکی اضاف آوردم !!!!
مامان یاشار
21 آبان 91 14:18
اییییییییییییییییییییییییییییی جووووووووووووووووووون دلم خوردنی چه ژستی گرفته با لباس خوشگل مهدکودکش. بابا عجب مهد کودکی گذاشتی بچه رو لباس فرم داره! قربونش برم من. چه پدری ازت درآوردن حق داری بترکی آدم با یه عالمه گرفتاری روزمره هی بره و بیاد دیگه نوبره به خدا. خسته نباشی. ایشالا عوضش گل پسرت بزرگ میشه و قدر زحمتهات رو میدونه یه عالمه ببوسش از قول من. اون عکس اتاق پرو هم خیلی باحال شده واقعاً. ادامه مطلبت هم خیلی خوب بود


و تو هم مثل همیشه خیلی مهربون
زهــرا
21 آبان 91 21:57
پس پویا چی میخوره؟ شام نمیخوره؟
اضافه آوردی؟؟ اون 3تایی هم واسه من کمه، چه برسه به دوتایی


پویا وعده هاش با ما نیس . خیلی اذیتم میکنه واسه غذا خوردن . کوکوو کتلت هم نمیخوره .
آره یکی و نصفی خوردم! خوب باید وزنامونو با هم مقایسه کنیم پس!
مامان خورشيد
27 آبان 91 9:58
واي مباركش باشه. سختي كشيدين ولي خيلي خوشكل شده.
اسما
1 آذر 91 15:16
سلاااااااااااااام...من اومدممممممممممممم......چه لباسش خوشگله.خیلیم بهش میاد ماشالا مردی شده.باز مردم چه کارا میکنن.شام ودسر و......اوووووووووووووه کی بره این همه راهو


پس چی . تو هم از این کارا بکن