بابا امیر روزت مبارک
پدرم
به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد
سرم به خاك رهت ارجمند خواهد شد
لبی كه زمزمه درد می كند شب و روز
به یمن روی تو پر نوشخند خواهد شد
باباجون همیشه الگو و آرمان پسر خوشکلمه ویکی از بزرگترین آرزوهاش اینه که یه روزی مثل بابا امیر مرد بشه :
غذا میخورم که مثل بابا بزرگ بشم
تو مهد ورزش میکنم که مثل بابا قوی بشم
حرف بد نمیزنم چون بابا با من قهرمیشه
دیدی دیروز بابایی اینقد غذا خورد ؟ منم باید
همونقد بخورم
دیدی بابایی با اون کفشا میره فوتبال . منم بزرگ بشم از اون کفشای زرد میخرم میرم فوتبال
من دیروز با باباجون رفتم شَ شِر (شب شعر) وقتی مرد بشم میخوام دوباره برم شعر خروس مردم آزار بخونم
بابایی فرمونو اینجوری می گیره . ببین منم بلدم مثل بابایی فرمونو گرفتم!
میگم پویا کنترل تلویزیونو بیار . کنترل ظبطو آورده . میگم نه مامان اون بزرگه رو
میگه: نه اون بزرگه مال باباجونه تو باید از کوچیکه استفاده کنی آخه بابا مرده
پ ن : چندین ساله که واسه بابام هدیه نگرفتم و این خیلی عذابم میده . چند وقت پیش یه شعر خوندم که یه اقا گفته بود کاش روز زن و مادر از هم جدا میشد چون مادرم که اونقد برام زحمت کشیده با زنم ومادر زنم خیلی فرق داره!!
بیچاره بابا ها انگاراونا دیگه حساب نمیشن و واسه ما زحمت نکشیدن
اونم بابای من که دستاش پینه بسته و یادم میاد گاهی از درد دستاش دور خونه راه میرفت ... دوستت دارم باباجونم و منو ببخش که با اینکه غصه منو زیاد خوردی برات کمتر از همه دخترات بودم وگاهی اصلا نبودم....
---------------------------------------------------------------------------------------------------
عشقولانه پدر و پسر در دوسالگی پویا
اینم بابا جونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی