پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

اثاث کشی

1391/3/25 9:25
نویسنده : مامانی
536 بازدید
اشتراک گذاری

سلام . قبل از هر چیز اینو بخونین:

دوستای گلم که وبلاگشون پرشین بلاگه من نمی تونم براشون کامنت بزارم . نمی دونم چرامشغول تلفن هر کار میکنم نمیشه . مثل: نسترن جون مامان یاشار و سپیده عمه آریانا و لیلی جون مامان یونا

من مطالبتون می خونم و هرروز یه بار وبتونو باز میکنم ولی نمی دونم چرا جدیدا اینجوری شده هی خطا میدهعصبانی

dvd gps 206

 

حالا اصل مطلب

بـــــــــــــــــــــــــــــــله

بالاخره ما یه فکر اساسی واسه این رفت و آمدهای هر روزه کردیم و تو همون کوچه ی مهد پونه یه خونه کرایه کردیم و هنوز سرسالمون نشده از اون خونه قبلی رفتیمفرشتهبمانر که اول بار کشی چه برنامه ای راه انداختی و کلی جیغ و داد که : وااای چرا اینقد شلوغ بازی می کنین؟! تشکامونو نبببببببببریییییییین   . وااااااااااااای اسباب بازیام!! وحدود 20 دقیقه فقط داد و بی داد بود و صدا به صدا نمیرسیدکلافه

 (همینجوری حال کردم اینو این وسط بزارم)

 

 خوب . خلاصه اینکه همه با هم جمع شدن و تو یک روز از ساعت 7بعد از ظهر تا 11 شب کل وسایلو بردن و دیگه آخر شب حتی یک سوزن تو خونه قبلی نبود دست همشون درد نکنه : داداش محمد و زن داداش - آبجی زهرا و اقا مصطفی - ابجی مریم و علی اقا - حسن اقا و مطهره - مامانم - و محمد و اقارضا داداشای امیر و البته امیرجوووووووونم

همه با هم شدن و حتی با ماشینای سواری هم وسایل بردن .وهر کی از همسایه ها میدید این همه همکاری رو می گفت: به به به این میگن  اسباب کشی !

قلبخدا رو شکر که همچین خانواده های خوبی داریمقلب

شب جمعه وسایلو آوردن خونه جدید و من و پویا دقیقا تا اذان صبح بیدار بودیم اون بازی میکرد و من وسایلو می چیدم ... طاقت نداشتم و نمی تونستم با اون وضع خونه بخوابم

بالاخره هم ظهر جمعه تموم تموم شد

آخییییییییییییییییییییییییش

شنبه رم مرخصی بودم و امروز با خیال راحت پسرکم رو دو قدم راه بردم گذاشتم مهد و اومدم سرکار.....خدایا شکرت

امیر مهربونم بابت این خونه ازت ممنونقلب

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (27)

بابای زهرا
21 خرداد 91 10:48
سلاااااااااااااااااااااااااااام
وای چقد اسباب کشی بده . البته برا ما که هر دفعه باید کارگر بگیریم و نصف وسایلو می شکنن و داغون میکنن
خیلی خوبه والا خدا شانس بده نصف این شانس امیراقا رو من داشتم و باجناقام میومدن کمکم دیگه از خدا هیچی نمی خواستم والا
--------------------------------
نه اتفاقا این اسباب کشی برای ما که خیلی خوب بود چون داشتیم میومدیم یه جای بزرگتر و البته با شرایط بهتر
بابت باجناقا هم دلتون بسوووووووووووووزه


نسرین مامان باران
21 خرداد 91 11:39
سلام
مبارک باشه .
واقعا متعجب شدم چون من 9 ماهه که دنبال خونه نزدیک مامانمم اما پیدانکردم . دیشب با خواهرم کل کوچه های اونجارو پیاده گشتیم اما پیدا نشد .
امیدوارم روزهای خوبی رو توی این خونه بگذرونید .
البته بیرجند اینجوری نیست .من فقط 5-6روز تو بنگاههای اون اطراف رفتم و گفتم فقط بین این محدوده تا اون محدوه خونه میخوام . تازه 6تا خونه دیدم که اینو توش انتخاب کردم. خداروشکر البته که وقتی محل خونه برات مهمه باید توقعتو نسبت به امکانات خونه باید ببری پایین
مامان یاشار
21 خرداد 91 12:18
سلام خانوم گل،خسته نباشین. به سلامتی ایشالا با دل خوش، مبارک باشه ،ایشالا خونه جدید پر از اتفاقات خوب باشه و پر از خاطرات عالی، اینجوری دیگه هم شما راحت تری هم پویای شیرین زبون. مرسی که بهمون سر میزنی وبلاگ ها همشون داستان دارن خود منم بعضی روزا کلاً نمیتونم نی نی وبلاگ رو باز کنم. به هر حال هممون همینجا به دنیا اومدیم و همین جا بزرگ شدیم و مشکلات خیلی زیادی رو دیدیم و عادت داریم دیگه پویای گلم رو ببوس عزیزم
قربون اون پسر خوشکلت بشم من . خلاصه که من هر روز هر روز میام دیدنتون ها فکر نکنی نمیام

جیرجیرک
21 خرداد 91 13:38
سلااااااام
خونه ی جدید مبارک.
اینقد ازین خونه ها که تا مدرسه یا مهد چند قدم بیشتر فاصله نداره خوشم میااااااد


فدات شم دوست جونم با اون آیکون تابلو
مامان نازدونه ها
21 خرداد 91 14:26
خسته نباشید از اثاث کشی واثاث چیدن
خونه جدید مبارکه انشالا سال بعد خونه خودتون


ممنونم . واقعا راحت شدم . اونقد شرایط خوب بود که اصلا نمی فهمیدم که چیدن وسایل خستگی هم داره!
فاطمه (من و همسرم و یه دنیا خوشبختی )
21 خرداد 91 21:39
عزیزم یه خصوصی داری ...رسید دستت؟

سلام فاطمه جان . نه نرسیده! دوباره بزار
فاطمه (من و همسرم و یه دنیا خوشبختی )
22 خرداد 91 0:40
عزیزم دوباره فرستادم ....رسیده ؟


رسید فاطمه جان . ممنون از توجهت . انجام شد دوست خوب من
احقاق حق-وكيل دادگستري در ملاير
22 خرداد 91 8:40
از لطف و همراهيتان سپاسگزارم.بازهم منتظر حضور سبز و سرشارتان هستم....
سودا
22 خرداد 91 12:59
واي چقدر سخته كم كم دارم ميترسم از بچه دار شدن...

شیرینی هم زیاد داره سودا جون. باز از اونا محروم میشی ها!
اسما
23 خرداد 91 0:23
سلااااااااااااااااااااااااام من اومدم ...خوبین.خوشین.پویاجونم چطوره.راستی پسر خالم بیرجند سربازه...

خوش اومدی
عجب ! خوب تلفنمو بهش بده هر کاری داشت ما در خدمتیم . چیزی خواست کاری داشت . ما کوتاهی نمی کنیم
مامان زهرا(شهراد شیر کوچولو)
23 خرداد 91 0:26
پسرک نازی دارین خدا ببخشه بهتون
چقدر خوب که همه چی بخیر گذشته
ایشا.. ایجنجا در آرامش خواهید بود
مبارکه


سلامت باشی . به نازی آقا شیره ی شما نمیرسه خواهر جون
مامی دوقلوها(زهرا)
23 خرداد 91 0:40
سلام خامی به دل خوش و سلاااااااااامتی


سالم باشی عزیزم . خسته رفع و رجوی کار بچه ها نباشی مادر مهربون
مرد كوچك من
23 خرداد 91 9:25
سلام عزيزم خسته نباشيد خدا رو شكر با اين همه همكاري واقعا خانواده خوب داشتن نعمته
عجب ژستي گرفته با تفنگش مواظب باشيا كوچولو

ممنونم دوست خوب من . ایشون الان آقای شکارچی هستند و قراره یه کرگدن شکار کنن!!!!
مامان نازنینها
23 خرداد 91 10:48
عزیزم انشاا... به سلامتی و دلخوشی . خانمی دعا کن هرچی خیره انشاا... پیش بیاد . ما هم داریم شرایط رو میسنجیم

گناه دارن آخه طفلیا . چه می دونم والا هر کسی شرایط و مصلحت خودشو بهتر میدونه
امیدوارم هر چی صلاحتونه و خیره همون بشه
مامان بهراد
23 خرداد 91 22:26
سلام خانومی
ممنون که به ما همیشه سر می زنید خاله جونی
پویای عزیز خاله رو ببوس و بگو خاله یه دنیا دوست داره


خواهش میکنم . پسرنازی داری خوشحالم که سالم و سلامته
مرد كوچك من
24 خرداد 91 10:13
قربون اين اقاي شكارچي

ممنون
ملیکا
24 خرداد 91 12:19
سلام مبارک باشه خونه جدید . دست اقاواقعا درد نکنه چه عکسی انداخته پسر خوشکل آقای شکارچی!!! خوش باشین --------------------------------------------- ممنون . آره واقعا دستش درد نکنه الان خیلی خیالم راحت تره مخصوصا ماه رمضون پارسال تا خودمو پویا رو میرسوندم خونه هلااااااااااک میشدم و واقعا روزه برام سخت بود و تا افطار مثل یه بچه موش میافتادم کف خونه الان لااقل زود میرسم خونه
سارا
24 خرداد 91 19:17
سلام خانومي خسته نباشي واي چه گل پسري خدا حفظش كنه مرسي از حضور گرمتون پيروز باشيد
عمه آتنا
25 خرداد 91 10:04
خونه جدیدتون مبارک باشه،چی مامان مهربونی که به فکر پسملیشه و اینکه چه خونواده خوبی دارین خدا حفظشون کنه
ممنونم عزیز جون

لیلی مامان یونا
25 خرداد 91 21:45
سلام خدا رو شکر که یه خونه با شرایطتتون پیدا کردید خانومی شرمنده من گوگل ریدرم مشکل داره از آپ ها با خبر نمیشم مگرنه حتما زود به زود بهتون سر میزدم

عیبی نداره . ممنون که اومدی
جیرجیرک
27 خرداد 91 9:19
سلام. خوبید انشاءالله؟
آپ جدید کو پس؟؟؟؟

ا........ دیده بودیش اینو!
جیرجیرک
27 خرداد 91 12:14
خسته نباشی واقعا:br>





آسمان آبي
27 خرداد 91 13:23
خسته نباشي عزيزم. خونه نومبارك باشه.
واقعا كار خوبي كردي. هم خيالت خودت راحت شد هم بچه ات نمي خواد سختي مسافت طولاني رو تحمل كنه.
در ضمن ممنون كه خبر مي دي. من از آپ شدن شما مطلع نمي شم. ببخش كه دير اومدم
ممنونم دوست خوبم . خودم تند تند خبرت میکنم . مواظب خودتو گل پسری باش عزیزم

مامان کوروش
27 خرداد 91 14:19
سلام ممنون که اومدی وای اسباب کشی خونه نو مبارک باشه وتو خونه جدید همیشه شاد باشی
نه اسباب کشی رو خیلی دوست دارم . مخصوصا وقتی قراره بری یه جای بهتر

مامان یاشار
27 خرداد 91 16:30
رقیه جون کم پیدایی همه چی مرتبه که ایشالا خانومی؟ شیرین زبون ما حالش خوبه؟ یه خبر از خودت بده خانومی
الان میام

اسما
27 خرداد 91 23:30
سلام چه خبرا؟ کجایی؟ کم پیدایی.....پویا جونم چطوره؟یکم ازشیرین کاریاش بنویس دلم براش تنگ شده
مشغولیم اسماجان. باشه یه پست درست و حسابی میزارم

مامان بهراد
28 خرداد 91 11:27
به به چه شکارچی بزرگ و قوی....
ماشاالله به این شیر پسر

ممنون از حضورت بازم به ما سربزن