پویا و آشپزخونه
ساعت 1 رسیدیم خونه لباسامو درآوردمو مشغول آشپزخونه شدم:
آشپزخونه رو ریختم به هم مثلا دارم خونه تکونی میکنم هی این پسرک میاد تو آشپزخونه بدو بدو میره بیرون منم سرم گرم کار خودمم
بعد که کابینتا رو تمیز تمیز دستمال میکشم شروع میکنم به چیدن وسایل :
کف چای سازومیزارم هر چی می گردم قوری وکتریش نیس!!!! پاسماوریا هستن قاشقاشون غیب شده!!!! کارتون قندا هست 2تا کله قند توش نیستن!
4تا قابلمه سر ندارن ! و..... تو حالت خلسه بودم و فقط به اطرافم نیگاه میکردم دیدم یه دست کوچولو آرووووووووم به طرف سبد سیب زمینی و پیازا که خالیش کرده بودم شسته بودم دراز شدو داره میکشه به طرف هال اونو!!!
دنبالش رفتم دیدم یا حضرت عبااااااااااااااااااااس باید زنگ بزنم یه تیم بیان کمک اینجارو جم و جور کنم! تو سبد سیب زمینی پیاز داره حیوون میچینه!
قوری چای سازو چپه کرده رو کله قند میگه این آدم برفیه اینم کلاهشه !(پس بگو چرا هی داد میزد مامااااااااان هویچ نداریم میخوام بکنمش دماغ آدم برفی !!! منم کاملا مهربانانه میگفتم نه عزیزززم نداریم)
در قابلمه ها رو گذاشته قاشقای پا سماوری یکی یکی زیر درا میگم اینا چین؟ اینا مارن گرفتمشون زندانیشون کردم تورو نیش نزنن برو عقب سمی هست می میری
میگم اون کله قند دیگه کو؟ میگه نه کله نداشت که! فقط قند بود قننننننند
خوب همون قنده کو؟ قیافمم یه کم اینجوری بود دیگه شرایطو درک کرده بودو نمیشد لحظه ای جمشون کنه بچم این شد که آروووووم اشاره کرد به پتو ! پتوی بابایی رو آورده بود قندو پیچیده بود توش سرشم گذاشته بود رو بالش! خندم گرفت وزدم زیر خنده . پویا هم که یه حالت ترس و استرس داش تا اون لحظه فقط داشت به قیافه من نیگاه میکرد منتظر عکس العمل من بود زد زیر خنده و ریسه رفت. بعدشم گفت:این نی نی خاله مریمه بهش دس نزن تازه جو جو خورده
یه چندتا وسایل برمیدارم برم بزارمشون توآشپزخونه پام میره رو یه چیزی و کم مونده با مخ برم تو دیوار نیگاه میکنم می بینم بالغ بر 5کیلو سیب زمینی با فاصله کاملا مشخص ردیف شدن توحال دوباره اینجوری شدم برگشتم دیدم نیست کجا قایم شده بود نمیدونم ولی تا 1ونیم ساعت بعد که من تو آشپزخونه بودم جیک نزد! نه آب خواست نه وراجی کرد نه هیچی وقتی که کارم تموم شد با یه لیوان چای رفتم بیرون که دیدم میگه: مامان بیا خانواده دکتر قرمز !!! شروع شده مگه عاشقشون نبودی خوب بیا ببین دیگه
عاشقانه دوستت دارم پویا جان ، عزیززززززززززززززززززززمی