تولد پرنیا
سلام به همگی . روزام میگذره البته سخت. وصدالبته درعین حال شیرین گاهی به اطرافم نگاه میکنم و میگم خدایا این خونه ی گرم رو ازم نگیر، این شوهر مهربونو ازم نگیر محبتشو ازم نگیر. خدایا بچه ها!!! رو برامون نگهدار و مارو سالم نگهدار بتونیم بزرگشون کنیم. خلاصه که خونمون شلوغ شده شدیم یه خانواده 4 نفره و بابایی شدیدا عیال وار شده . دختری هم دلدرد شدید داره( البته اگه بخام باپویا مقایسه کنم خفیف! ولی به قول دکتر کولیک شدیذ) و زیاد میخوره منم که همش باهاش تنهام هی شیرمیدم هی شیر میدم!!! توحلقم واقعن خخخخ. خلاصه درگیرم دیگه ومحتاج دعا از روز تولد گل خانوم: خوب وقتی سزارین باشی دیگه روز موعودو میدونی و هی میشمری تابرسه . شب قبل عمل همه ی وسایلمو اماده ...
نویسنده :
مامانی
9:58