قاطی پاتی+بعدا نوشت
چون هنوز دلم میخواد برا پست قبلی عکس بزارین و همه دوستام شرکت کنن از طرفی این حرفامم میخوام بزارم که یادم نره پس میریم ادامه مطلب پسرکم: *یه وقتایی اونقدر از بودنت پر میشم که حتی یه ثانیه بودن بدون تو برام سخته *گاهی بین کارومشغله های اداری اونقدر دلم برات پر میکشه و یاد خنده ها و حرفات میکنم که ناخودآگاه گوشیمو برمیدارم یه چندتا از عکساتو نیگاه میکنم و یه جوری دلم برات ذره ذره میشه که انگار یه ساله ندیدمت *یه وقتایی تو خیابون می بینم مردم دارن یه جورایی نیگام میکنن بعدش می بینم که دارم هر هر با خودم می خندم اصلن! بعد به درونم مراجعه میکنم می بینم همش تویی . داری برام حرف میزنی و شیرین زبونی میکنی و منم وسط خیابون دارم می خند...
نویسنده :
مامانی
9:23